آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۶ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

آیت الله حائری شیرازی:

رزق، مثل ظرف آب مرغداری‌هاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب توی بشقاب زیرین می‌آید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید می‌شود نه این که تولید می‌شود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند می‌آید.

کانال نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی رحمه اللّه در پیامرسان ایتا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۸ ، ۲۱:۱۸
alef sin

عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: مَنْ غَسَّلَ فَاطِمَةَ ع؟
قَال:َ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ
 فَکَأَنَّمَا اسْتَفْظَعْتُ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِه فَقَالَ لِی: کَأَنَّکَ ضِقْتَ مِمَّا أَخْبَرْتُک؟َفَقُلْتُ قَدْ کَانَ ذَلِکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ لَا تَضِیقَنَّ
 *فَإِنَّهَا صِدِّیقَةٌ لَمْ یَکُنْ یُغَسِّلُهَا إِلَّا صِدِّیقٌ* أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْیَمَ لَمْ یُغَسِّلْهَا إِلَّا عِیسَى.
مفضل بن عمر: از امام صادق ع پرسیدم: چه کسی فاطمه ع را غسل داد؟ حضرت فرمود: امیر مومنان ع.
من گویا از این سخن به وحشت آمدم.
حضرت فرمود: گویا از آنچه به گفتم به تنگ آمدی؟
عرض کردم: همینطور است فدایت شوم.
پس حضرت فرمود: (از این سخن) به تنگ نیا که همانا فاطمه صدّیقه است که جز صدّیق او را غسل نمی دهد، آیا نمی دانستی که حضرت مریم را جز حضرت عیسی غسل نداد؟

وسائل الشعیة، ابواب غسل المیّت، باب 24، ح6

 

لفظ «صدّیق» در قرآن به صورت، مذکر و مؤنث، مفرد و جمع، شش بار در قرآن ذکر شده است:

به صورت جمع مذکر دو بار:
1) وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَٰئِکَ رَفِیقًا
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﻭ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻌﻤﺖ [ ﺍﻳﻤﺎﻥ ، ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ] ﺩﺍﺩﻩ ; ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻴﻜﻮ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.(النساء 69)


2) وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﻭ ﮔﻮﺍﻫﺎﻥ [ ﺍﻋﻤﺎﻝ ]ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، [ ﻭ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ [ ﺍﻋﻤﺎﻝ ] ﺷﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺭ [ ﺍﻳﻤﺎﻥ ]ﺷﺎﻥ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪ .(الحدید 19)

به صورت مفرد مؤنث یک بار در وصف حضرت مریم سلام الله علیها:

مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلَانِ الطَّعَامَ انظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ
ﻣﺴﻴﺢ ، ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺮﻳﻢ ﺟﺰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ [ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ] ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻧﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ . ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺯﻥ صدّیقه ﺑﻮﺩ . ﻫﺮ ﺩﻭ[ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ] ﻏﺬﺍ ﻣﻰ  ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ . ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ  ﻛﻨﻴﻢ [ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺍﻙ ، ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ] ; ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ [ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺑﺎﻃﻞ ] ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻣﻰ  ﺷﻮﻧﺪ ؟ !(المائدة 75)

به صورت مفرد مذکر سه بار در وصف حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت یوسف علیه السلام و حضرت ادریس علیه السلام:

1) یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ
[ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺰﺩ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ] ﺗﻮ ﺍﻱ ﻳﻮﺳﻒ ! ﺍﻱ صدّیق ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻔﺖ ﮔﺎﻭ ﻓﺮﺑﻪ ﻛﻪ ﻫﻔﺖ [ ﮔﺎﻭ ] ﻟﺎﻏﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ  ﺧﻮﺭﻧﺪ ، ﻭ ﻫﻔﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﺳﺒﺰ ﻭ [ ﻫﻔﺖ ﺧﻮﺷﻪ ] ﺧﺸﻚ ﺩﻳﮕﺮ ، ﻧﻈﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻦ . ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩم ﺑﺮﮔﺮﺩم ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﺠﻴﺐ ] ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮﻧﺪ .(یوسف 46)

2) وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا
ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ، [ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖِ ] ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ صدّیق ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ .(مریم 41)


3) وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا
ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ، [ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖِ ]ﺍﺩﺭﻳﺲ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ، ﻛﻪ ﺍﻭ صدیق ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ .(مریم 56)

 

نکته: علامه مجلسی در لوامع صاحبقرانی می گوید: صدیق در لغت به معنی کثیر الصدق است که بسیار راستگو باشد یا بسیار تصدیق نبی کند یا هرچه گوید فعل او مصدق قول او باشد؛ اما در عرف حدیث به‌معنی معصوم است.(لوامع صاحبقرانی 2: 222 انتشارات اسماعیلیان، قم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۸ ، ۱۲:۱۹
alef sin

قَدِ  اسْتَطْعَمُوکمُ  الْقِتالَ، فَاَقِرُّوا  عَلی مَذَلَّة  وَ تَأْخیرِ مَحَلَّة،  اَوْ  رَوُّوا السُّیوفَ  مِنَ الدِّماءِ  تَرْوَوْا مِنَ  الْماءِ. فَالْمَوْتُ فی  حَیاتِکمْ مَقْهُورینَ،  وَالْحَیاةُ فی  مَوْتِکمْ قاهِرینَ. اَلا  وَ اِنَّ مُعاوِیةَ  قَادَ لُمَةً مِنَ  الْغُواةِ، وَ  عَمَسَ عَلَیهِمُ  الْخَبَرَ حَتّی جَعَلُـوا  نُحُورَهُـمْ  اَغْـراضَ الْمَنِیةِ.
آنان  از شما خوراک جنگ  خواستند، یا به  پستی تن داده و  شرف خود را از دست  بگذارید، یا  شمشیرتان را از  خون آنان سیراب  کرده تا از آب سیراب  شوید. زیرا نابودی  شما در آن زندگی است  که محصولش شکست  از دشمن است، و  زندگی شما در آن  مرگی است که نتیجه  اش پیروزی بردشمن  است. بدانید  معاویه دسته ای  گمراهان منحرف  را به دنبال خود  آورده، و حقیقت  را از آنان پنهان  کرده، تا  این بی خبران گلوهای  خود را آماج تیر  مرگ نموده اند. 

نهج البلاغه خطبه 51

 

وقتی لشکر معاویه آب را بر سپاهیان امام علی علیه السلام بست، تیر اول جنگ را رها کرد و سفره ی جنگ را پهن. امیر المؤمنین علیه السلام دو راه پیش روی نیروهای خود قرار داد؛ ننگ و یا جنگ، زندگی زیر چتر ذلت که کم از مرگ نیست، بلکه مرگ بر آن شرف دارد و یا مرگ در سایه ی عزت که بر زندگی برتری دارد. ولی برای سیراب شدن یک راه بیشتر نداشتند، مسیری که فقط با سیراب شدن شمشیر طی می شود.
وضع امروز ما همان موقعیت سربازان حضرت در جنگ صفین است، دو راه بیشتر نداریم؛ یا از جنگ و عواقبش بترسیم و زبان در دهان بچرخانیم و اینجا و آنجا بنویسیم و این و آن برایمان دیکته کنند که «هر چی سنگه مال پای لنگه»، اگر جنگ شود آثار و عواقبش فقط دامن مردم را می گیرد و گردی نصیب مسئولین نمی شود، پس حرف از انتقام نزنید و یا حداقل به کشتن یک ژنرال عالی رتبه ی آمریکایی اکتفا کنید
و یا بدون هیچ ترس و لرزی فریاد #انتقام_سخت سر دهیم و خواهان آن باشیم ولو بلغ ما بلغ حتی اگر به جنگ ختم شود.
ولی باید بدانیم که برای رسیدن به آبرو و عزت و جایگاه و امنیت کل منطقه ای که در آن زندگی می کنیم -نه فقط امنیت ایران که بعد مجبور باشیم صحنه های دلخراش جنگ را در کشورهای همسایه مان ببینیم و مدام خون دل بخوریم از این همه درد و رنج هم کیشان و هم نوعان- تنها و تنها یک راه داریم و آن راهی است که از مسیر #انتقام_سخت می گذرد.
#انتقام_سخت همانطوری که سید مقاومت از آن تعبیر به قصاص عادلانه کردند، اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است و لا غیر.
در بین مسئولین و نیروهای آمریکایی کسی وجود ندارد که معادل شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی باشد- که کفش این شهید برتر است از ترامپ و مسئولین آمریکایی- و چگونه می توان معادلی برای کسی پیدا کرد که نه یک گردان، نه یک سپاه، نه یک ارتش و نه یک کشور بلکه منطقه ای که شامل چند کشور است و در دهه ی اخیر شاهد جنگ های خانمان برانداز سختی بوده را فرماندهی کرده است؟
و اساسا مگر ما جنگ را شروع کردیم که حالا بعضی بر خود بلرزند و غم زن و بچه و خانه و زندگی و نان را بخورند و عزت و شرف را زیر پا لگدمال کنند؟
دشمنی که در ظاهر پشت صحنه است علناً تیر اول را رها کرده است و ما جز حقارت و یا رشادت راهی نداریم و هیهات بر مردمی که خود را پیرو مکتب عاشورا می دانند، تن به حقارت بدهند که

«فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرما».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۰۰:۰۲
alef sin

سردار شهید قاسم سلیمانی را مالک اشتر زمان ملقب کرده اند، لقبی که برزانده ی ایشان است اما نیاز داریم کمی اوصاف و احوال مالک اشتر را بشناسیم تا بتوانیم این وصف را در حق این شهید بزرگ و بزرگوار درک کنیم.
مالک اشتر:
1- مومنی بود که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله ایشان را به وصف ایمان شناساندند.
ابوذر غفاری صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در لحظات آخر عمر خود به همسرش می گوید که از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله شنید که یکی از میان شما در بیابانی جان می سپارد و مومنانی او را دفن می کنند، آن کس که حضرت اشاره کرده است من هستم. حتی وقتی همسرش به او می گوید: قافله ی حج گذر کرده است و کسی نمی آید، بر حرف خود پایفشاری می کند و می گوید: گوسفندی را آماده کن برای این مومنان. بعد از فوت ابوذر همسر او سه نفر را می بیند که به سمت آنها می آیند. به آنها می گوید: من همسر ابوذر صحابی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله هستم، او اینک رحلت کرده است، کمک کنید او را دفن کنیم. این سه نفر ابوذر را غسل می دهند و کفن می کنند و از بین آنها مالک پیش نماز می شود که بر او نماز بگذارند.
2- علامه حلی در خلاصة الاقوال در مورد مالک اشتر نقل می کند که وقتی خبر شهادت مالک را به امام علی علیه السلام دادند تاسف خوردند و فرمودند: «قد کان لی کما کنت لرسول الله صلّی اللّه علیه و آله» برای من همانگونه بود که برای پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بودم.
امیر المؤمنین علیه السلام در مواقف و مواطن مختلفی برای حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله چنان ایثاری از خود نشان دادند که هیچ کسی چنین ایثاری را نکرده است و چنان فضایلی برای ایشان بعد از این ایثارها نقل شد که برای هیچ کس نقل نشده است.
به عنوان نمونه:
در جنگ احد که پس از پیروزی اولیه طمع بر بعضی مسلمانان غلبه کرد و عده ای تنگه ی احد را رها کردند و جنگ وارونه شد، تنها کسی که در میدان ماند و از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله دفاع کرد امیرالمومنین علیه السلام بودند به گونه ای که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به ایشان مدام می فرمودند: با این جماعت بجنگ، آن گروه را دورکن، آن دسته را تار و مار کن(نقل به مضمون) و ایشان بدون چون و چرا انجام می دادند و اینجا بود که ندایی در آسمان شنیده شد «لا فتی الا علی و لا سیف الا ذوالفقار» و بعد از این ماجرا بود که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:« علی منّی و انا من علی» و جبرئیل در ادامه فرمود:« و انا منکما».
و یا در ماجرای فتح خیبر که هر روز گروهی از مسلمانان می رفتند تا آخرین دژ یهود را فتح کنند اما بر می گشتند در حالی که سرباز فرمانده ی خود را متهم به ترس می کرد و فرمانده سرباز را، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:« غدا لاعطین الرایة لرجل یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله» فردا پرچم را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست می دارند. فردای آن روز همه دل دل می کردند که این افتخار نصیب شان شود و حتی دست دراز می کردند که پرچم را از حضرت بگیرند اما پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:« اَین علی»، علی کجا است؟
3- مرحوم کشی نقل دیگری دارد در ذکر جمله ی امام علی علیه السلام هنگام شنیدن خبر شهادت مالک. او می گوید:« ذکر أنّه لمّا نُعی الأشتر مالک بن الحارث النخعی إلى أمیر المؤمنین(علیه السلام) تأوّه حزناً وقال:رحم الله مالکاً وما مالک؟ّ عزّ علَیَّ به هالکاً، لو کان صخراً لکان صلداً ولو کان جبلاً لکان فِنْداً وکأنّه قُدّ منّی قدّاً» وقتی که خبر شهادت مالک را به امیرالمؤمنین علیه السلام دادند از روی حزن و اندوه آه کشید و فرمود: خدا رحمت کند مالک را، مالک که بود؟ بر من عزیز و سخت است که او را مرده ببینم، اگر سنگ بود سفت و سخت بود و اگر کوه بود بزرگ بود و مانند آن است که او را از من بریدند و قطع کردند.
4- «خوشتر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دگران»
هنگامی که خبر شهادت مالک اشتر به معاویه رسید بالای منبر رفت و خطبه ای خواند. جمله ای در خطبه ی او در فضل مالک اشتر خودنمایی می کند، گفت: علی دو دست داشت که هر دو دست او را بریدیم؛ یک دستش را در صفین که اشاره به عمار یاسر داشت و دست دیگرش را امروز که مقصودش مالک بود و پس از این جمله نحوه ی شهادت مالک را برای مردم نقل کرد و جمله ی معروفش را گفت که «انّ للّه جنوداً من عسل» خداوند سربازنی از جنس عسل دارد(اشاره به عسل مسمومی که با آن مالک را شهید کردند).
این گفته ها را در مورد سردار شهید قاسم سلیمانی تطبیق کنیم؛ او ایمان داشت به خدایش، به رسولش، به امامش، به رهبرش، به هدفش و به راهش.
آنگونه بود برای رهبرش که رهبری برای امام بود(بدون قصد تشبیه امام راحل و رهبری به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام). نقل است که رهبری پس از ریاست جمهوری گفته بودند: بعد از ریاست جمهوری به حوزه و کار طلبگی بر می گردم مگر آنکه امام منع کنند و اگر به من بگویند که برو در ژاندارمری فلان روستای دورافتاده ی سیستان فعالیت کن، می روم. و چه بیایان ها و شهرها و روستاهایی که قدم های شهید سعید و سرافراز را با افتخار بر دوش کشیدند هنگامی که او برای انجام تکلیف خود پا بر آنها می گذاشت.
گوشه ای از حزن و اندوه رهبری از شهادت ایشان را امروز هنگام حضورشان در منزل سردار شهید دیدیم و روز یکشنبه موقع نماز بر پیکر پاک شان بیشتر خواهیم و شاید خاطره ی شهید صیاد شیرازی دوباره تکرار شود که روز بعد از شهادت شان حضرت آقا بر سر مزارشان حاضر شده بودند و گفتند: دلم برای صیادم تنگ شده.
و نکته ی آخر را هم «آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است» شادی دشمنان داخلی و خارجی را از شهادت این شهید سرافراز می بینیم.
در آخر دعا می کنم خون این شهید سیلی شود و آرزوی او که نابودی و به زیر کشیدن مستکبران عالم بود را برآورده کند و بنیان آنها را برکند و سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی روز قیامت شفیع ما شود... .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۴
alef sin

صدایش را انداخته بود در گلو و مدام پشت میکروفن داد می زد، از درد مردم می گفت. می گفت: مردم نان ندارند، نان شب ندارند. از شدت فقر و نداری بعضی های شان افتاده اند به دزدی و خلاف، برخی دیگرشان افتادند به دست دراز کردن جلوی هر مرد و نامردی و عده ای هم تن فروشی می کنند.
صدایش را بلندتر کرد: آهای مردم! اژدهای هفت سر فقر همه ی دار و ندار آدم را می بلعد و از او هیچ چیزی باقی نمی گذارد، هیچ چیزی که بتوان برای او ارزش قائل شد. بلای فقر وقتی در خانه ای را کوفت تا آن را بر سر ساکنینش آوار کند ایمان و اعتقاد و باور صاحب خانه را فراری می دهد.
فقر قفلی است که بر زبان مبتلا به آن، زده می شود و او را از گفتن حق و حتی از طلب حق خود باز می دارد.
مردم ما امروز دچار این بیماری مزمن شده اند و با آن دست و پنجه نرم می کنند و قطعا به زودی در برابر آن زانو می زنند و به طریقی اعلام می کنند اسیر آن شدند؛ گدایی می کنند، دزدی می کنند، تن فروشی می کنند، هزار و یک خلاف انجام می دهند، چون ندارند، ندااااارند.
کلمه ی آخر را با شدت بیشتری ادا کرد.
از صحبت های او خیلی لذت بردم و با خود گفتم: این صحبت ها همه ناشی از روحی حماسی و بخشنده است که اینگونه بی مهابا سخنرانی می کند و هم هشدار وجود درد می دهد و هم به راه درمان راهنمایی می کند و خود نه فقط به فقرا کمک می کند که حتی مثل آنها و یا در حدی نزدیک به آنها زندگی می کند.
چند وقت بعد از طریق اینستاگرام او را دیدم در حالی که شلوارک به پا داشت و تی شرت به تن، در سواحل دریای زرد در کره ی جنوبی بدون میکروفن و صندلی و منبر داشت از روابط زن و شوهر می گفت!!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۰۰:۵۹
alef sin

 

یک ایرانی چه شکلی است؟ چه خصوصیات اخلاقیِ خاصی دارد و چگونه رفتار می کند؟
برای پاسخ به این سوال شاید اولین مطلبی که به ذهن من و شما خطور می کند این است که یک جامعه شناس بر اساس قواعد و ضوابط جامعه شناسی باید به این سوال پاسخ دهد.
ضوابطی که به ناگاه به دست حقوقدان های کینه به دل داشته از سرهنگ ها که خود از هر نظامی به امنیتی کردن فضا بیشتر معتقدند، افتاده است و چنان که قواعد آماری را فرسنگ ها جا به جا کردند و با یک نگاه به چهره های مردم، امید را در آنها تشخیص می دهند، در صددند مرزهای جامعه شناسی را کیلومترها جا به جا کنند.
این حقوق دان های عمامه به سر و تحصیل کرده در دانشگاه های خارج کشور که با شبهه ی تابعیت انگلیس و دزدی علمی در رساله ی دکترا مواجهند، در اظهار فضلی جدید در دیار چشم بادامی ها فرموده اند: ایرانی هیچ وقت توافقش را زیر پا نمی گذارد.
به نظر می آید کدخدا پرستان به مقام نهایی تذلل و عبودیت و بندگی رسیده اند که دم از پایبندی به مرداری می زنند که کدخدایشان لیاقت آن را سطل زباله ای دانست که پس از جر واجر کردنش در آن سطل انداخت.
یک ایرانی از نظر کدخدا گرایان بی منطقی است که جز سر فرود آوردن در برابر ارباب هیچ چیز دیگری سرش نمی شود و جز سر خم کردن برای خوردنِ پسِ گردنی ای دیگر کاری بلد نیست.
یک زمانی شجاعت شان در این حد بود که «یک ایرانی را هیچ وقت تهدید نکن» و این شجاعت را چنان در بوق و کرنا کردند که گوش فلک کر شد و روز دیگر آمدند این چنین شجاعت را معنا کردند.
آقای حقوق دان شما جرئت و شجاعت ندارید که جیفه ی طاعونی را آتش بزنید، پس چاره ای جز این ندارید که پایبندی تان را به نام ایرانی ثبت کنید و چه عجب از حقوقدانی که تاریخ را از تَه می خواند و عاشورا را درس مذاکره می بیند.
پایبندی به امضا در هر شرایطی ولو طرف مقابل پایبند نباشد و بازوان قدرتمند را ببرند و به ناموس نظر بد داشته باشند و به تغییر اعتقادات و باورها طمع بورزند، ننگی است که نه ایرانی بلکه هر حقیرِ پستِ بی سر و پایی در هر لباس و ریخت و قیافه ای باشد، آن را به جان می خرد.
آقای به اصطلاح روحانی و در اصل فریدون! مردم فاضلاب زده ی کوت عبداللهِ اهواز، خانواده های داغدار و بعضا گرسنه و جوان های بیکار شهرک طالقانی ماهشهر ایرانی اند، از این ایرانی ها چه خبر؟!! این ایرانی ها به خانه ی زیر فاضلاب رفته و زن و بچه ی با شکم گرسنه و نداری و فقر پایبند باشند یا دست به اعتراض بزنند تا شما به زبان بگویی: به خدا پناه می برم از بستن دهان ها و در عمل یک مشت شورشی از خارج دستور گرفته، معرفی شان کنی و ایرانی هایی بشماری که به وطن پشت کردند و از قالب ایرانی خارج شدند؟


*پیوست: کوت عبدالله اهواز و ماهشهر این روزها درد و سختی های زیادتری نسبت به باقی مناطق کشور را تحمل می کنند و اسم بردن از آنها به عنوان نمونه ای است از دیگر مناطق و شهرها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۳
alef sin