آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

تمام این سفر به جز مسیرهای ترددش با ماشین های آمریکایی و راننده های عراقی، برای من زیبا بود و در خاطرم تا ابد خواهند ماند. خاطره ی اولین سفر به عتبات عالیات و اولین لحظه رو به رو شدن با گنبد طلایی مرقد امام علی علیه السلام از شارع الرسول. آخرین دفعه ای که به زیارت رفته بودم، نُه یا ده ساله بودم؛ با پدر و مادرم رفته بودیم مشهد. طبیعت بچگی، شیطنت و بازی و شادی را می طلبید و من هم که تک فرزند خانواده بودم و از نظر فامیل لوس و ننر تشریف داشتم، از حرم فقط دویدن میان صحن ها یادم است و از مشهد بازار و مغازه های اسباب بازی فروشی اش. هر چند الآن خانواده ای نیست که من تک فرزند آن خانواده باشم.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۱
alef sin
ماشین با سرعت بالایی در جاده حرکت می کرد، در این کشور انگار قوانین راهنمایی رانندگی، چیزی بیشتر از خطوطی که کاغذ را سیاه کرده اند، نیستند و باید آیین نامه را دور انداخت. اصلا علائم راهنمایی و رانندگی کو که من صحبت از آیین نامه می کنم؟ در طول این پانصد و چهل و نُه کیلومتری که آمدم یک علامت راهنمایی و رانندگی ندیدم. تابلوی فاصله ی بین شهرها بود اما آن هم دقیق نبود.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۴۹
alef sin

#ادبِ_حسینی

مروان بن حکم یک روز پس از اینکه والی مدینه- ولید بن عتبة- بیعت با یزید را به امام حسین علیه السلام عرضه می کند و امام علیه السلام نمی پذیرند، ایشان را می بیند و به حضرت عرض می کند: ای ابا عبدالله من برای تو ناصحی هستم، مرا اطاعت کن تا به رشد برسی.
امام علیه السلام می فرماید: و ما ذاک، قل حتی اسمع. نصیحت تو چیست، بگو تا بشنوم.(1)

شخصیت مروان بن حکم:
مروان فرزند حَکَم کسی که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله او و پدرش را به طائف تبعید کرد و در زمان ابوبکر و عمر در تبعید بود اما توسط عثمان از تبعید برگردانده شد و از خاصان درگاه او گشت و به دامادی اش در آمد.
مروان ابتدا با امام علی علیه السلام بیعت می کند اما بعد از آن به مکه فرار کرده و در جرگه اصحاب جمل در می آید و با امام علی علیه السلام به جنگ بر می خیزد و در همین جنگ است که طلحه را که یکی از سرشناس ترین سرداران جبهه محارب با امام علی علیه السلام بود را به بهانه انتقام از قاتل عثمان و یا به دلیل قصد کناره گیری طلحه از جنگ، می کشد.
مروان پس از جنگ جمل اسیر می شود و به همراه عده ای دیگر مورد عفو امام قرار می گیرد و البته بنابر نقلی دیگر به شام فرار می کند و در جنگ صفین در برابر امام علی علیه السلام قرار می گیرد.
مروان در جریان تشییع جسد مبارک امام حسن علیه السلام مانع دفن امام در در کنار قبر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله شد.(2)
او روز قبل از آنکه بخواهد امام علیه السلام را نصیحت کند، توسط حاکم مدینه برای مشورت درباره ی امام حسین علیه السلام و بیعت او فراخوانده می شود که در مقام مشورت می گوید: او نمی پذیرد و اگر جای تو بودم گردنش را می زدم.
ولید بن عتبة  امام حسین علیه السلام را دعوت می کند تا بیعت با یزید را به ایشان عرضه کند، امام حسین علیه السلام در جواب او می فرمایند: ای امیر! همانا بیعت پنهانی نمی شود، و فردا که مردم را برای بیعت فراخواندی، ما را با آنها دعوت کن.
مروان در این لحظه می گوید: ای امیر! عذر او را نپذیر و اگر بیعت نکرد، گردن او را بزن. بعد از این حرف او امام خشمگین می شوند و می فرمایند: ای پسر زنی که مردان را به خود فرا می خواند** آیا تو دستور می دهی که گردن مرا بزنند؟ به خدا سوگند دروغ گفته ای و پست گشته ای.(3)


اصل سخن:
مروان با تمام این ویژگی ها و صفات و برخوردها و دشمنی هایی که با اهل بیت علیهم السلام دارد و با وجود برخورد تندی که بین او و حضرت بود، وقتی امام حسین علیه السلام عرض می کند که من تو را نصیحت کننده هستم، امام به او بی اعتنایی و بی توجهی نمی کند و با او به تندی برخورد نمی کند، بلکه می گوید: چه نصیحتی داری، بگو تا بشنوم. 

ناگفته نماند که حضرت در جواب او محکم بر مواضع خود که متن اسلام است ایستادگی می کنند و جمله ی معروف خود را می فرمایند که :« فاتحه ی اسلام را باید خواند آن زمانی که امت به حاکمی چون یزید مبتلا گشت. به تحقیق از جدّم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیدم که خلافت بر ابو سفیان حرام است.» صحبت بین امام و مروان طولانی می شود و در نهایت مروان در حالی که خشمگین بود از امام دور می شود.(4)

 


1) اللهوف فی قتلی الطفوف، طبع، دار الاعلمی، الطبعة الاولی، صفحه 18
http://yon.ir/marvan (2
3) اللهوف، صفحه 17
4) همان، صفحه 18 

** عبارت امام علیه السلام این است«یا بن الزرقاء» در توضیح این عبارت باید گفت که مادر مروان که نامش امیه بود، در زمان جاهلیت از زنان زناکاری بود که بر بالای خانه ی خود برای عمل خود و دعوت مردان به خود پرچمی نصب کرده و معروف به «ام حنبل زرقاء» بود. مروان کسی است که پدر شناخته شده ای نداشت و او را به حکم بن ابی العاص ملحق کرده بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۰۲
alef sin

#در_مکتب_عاشورا

یزیدیان از روز اول که خون سرور جوانان اهل بهشت را بر زمین ریختند به شکل های مختلف از جمله گرداندن اسرا و بانوان حرم آل الله در شهرهای مختلف و کوچه و بازار و نسبت دادن عنوان خارجی به ایشان، سعی کردند که ذکر و یاد اباعبدالله علیه السلام را از دل و جان مردم پاک کنند اما این امر نشدنی است که عقیله ی بنی هاشم قسم جلاله خورده است یاد اهل بیت علیهم السلام همیشه زنده خواهد ماند.
«(ای یزید) هر چه نیرنگ و تلاش داری به کارگیر، به خدا قسم نه یاد ما را می توانی محو کنی، نه وحی ما را می توانی بمیرانی!»
(اللهوف فی قتلی الطفوف، موسسة الاعلمی للمطبوعات، الطبعة المصححة الاولی، ص 107)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۳۵
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۱۱
alef sin

#در_مکتب_عاشورا

خطرناک تر و نابود کننده تر از هر چیزی برای دین اسلام، فسق و ظلم حاکمی است که به نام اسلام و با لباس خلافت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله حکومت می کند و بر خلاف اسلام و سیره ی حضرت مشی می کند.
« و فاتحه ی اسلام را باید خواند آن هنگام که امت به فرمانروایی چون یزید مبتلا گشت»
( اللهوف فی قتلی الطفوف، موسسة الاعلمی للمطبوعات، الطبعة المصححة الاولی، ص 18)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۵۷
alef sin

#در_مکتب_عاشورا

بزرگ تر و سنگین تر از مصیبت شهادتِ سرورِ جوانانِ اهل بهشت و یارانش، به اسارت رفتن زنان و دختران حضرت و یارانش بود که در برابر نامحرم قرار گرفتند.
وقتی از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: کدام مصیبت کربلا برای شما سنگین تر بود؟
فرمودند: شام، شام، شام... .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۱
alef sin

قطار نیم ساعت تا رسیدن به اراک فاصله داشت و من به تازگی متوجه شدم که چه چیزها از آن کس که به او محبت دارم نمی دانم. بعد از این صحبت هایی که رد و بدل شد به فکر رفته بودم که دوست داشتنی که پایه و اساسش شناخت درست و حسابی نباشد سخت سست و متزلزل است و آخرش همین می شود که من شدم؛ با نیم بند بادی از ریشه کنده شدم و از اصلم دور.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۳۹
alef sin

#در_مکتب_عاشورا

نماز ظهر عاشورا همان نماز ظهر واجب هر روزی است که امام آن را در بحبوبه ی جنگ خواندند،
نمازی که حتی زیر باران تیر به آن بی اعتنایی نمی شود که آن همه خون به زمین ریخته برای اسلامی است که یک رُکْنَش نماز است.

 

#نماز

#نماز_ظهر

#نماز_ظهر_عاشورا

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۱۳
alef sin

#در_مکتب_عاشورا

 

همراهی با حق هیچ وقت به اجبار صورت نمی گیرد حتی اگر حق دم تیغ باشد و شمشیر بالای سر او، به اجبار کسی را وا نمی دارد که شمشیر از بالای سرش بردارد؛
ضحاک بن عبدالله مشرقی از کسانی بود که پیش از واقعه ی عاشورا با امام همراهی کرد به شرطی که تا وقتی بودنش برای امام نفعی داشته باشد و هر وقت فایده ای نرساند، از حضرت جدا شود و راه خانه ی خود در پیش گیرد.
در گرماگرم جنگ وقتی برای امام جز اهل بیتش و دو صحابی از یارانش کسی نماند، شرط خود را به امام یادآوری کرد و اجازه ی مرخصی خواست،
امام در جواب او فرمود: خود دانی.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۱۶
alef sin