آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۵۷ مطلب با موضوع «مکتب خانه» ثبت شده است

#برشی_از_یک_کتاب

شما خوب می دانید که بچه می تواند بدون هیچ خطری یک سگ بزرگ را نوازش کند. حتی اگر یک سگ سیاه باشد. و اگر به جای سگ موجود زنده ای را که عقل دارد، فکر می کند، احساس دارد و روحش فنا ناپذیر است، نوازش کند چه می شود؟ بدن شما مرتعش شده است. دختر عمو اقرار کنید. من شما ها را خوب می شناسم. شما آمریکایی ها عادات خاصی دارید. من در مسافرت هایم به شمال مکرر متوجه این نکته شده ام. شما با سیاه ها مانند مار و خرچنگ رفتار می کنید، اما از طرفی از ستمی که به آنها می شود عصبانی هستید. شما نمی خواهید با آنها بد رفتاری شود، اما حاضر نیستید که حتی با آنها همکلام شوید. دلتان می خواهد آنها را به آفریقا بازگشت دهید برای اینکه دیگر چشم های تان سیاه ها را نبیند و وجودشان را احساس نکنید. آن وقت یکی دو تن مبلغ خواهید فرستاد تا آنها را به دین مسیحیت دعوت کنند. دختر عمو آیا این درست است؟
افلیا در حالی که متفکر بود گفت: خدایا! همه ی اینها که می گویید یک کمی درست است.

#رمان #کلبه_ی_عمو_تم، ص 286

#نویسنده #هریت_بیچر_استو

#مترجم #منیر_جزنی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۰
alef sin

حی علی خیر العمل

#کتاب #حیّ_علی_خیر_العمل
للمؤلّف #السیّد #محمد_مهدی #السیّد_حسن #الموسوی #الخرسان

هذا الکتاب بالواقع هو من سلسة مسائل سمّاها المصنّف بـ «مسائل شرعیّة بین #السنّة و #البدعیّة» لکنّها لم تکمل حتّی بعد؛ لأنّ الفرصة لم تسنح له.
و المؤلّف أحد أعلام #النجف_الأشرف و تلامیذ آیة السیّد #أبوالقاسم_الخوئی الذی کلّفه استاذه بشرح أرجوزته فی مدح #الإمام_علیّ علیه السلام، وأحد البارزین فی مجال تحقیق #التراث #الإسلامی وتألیف الکتب الإسلامیّة.
قام المؤلّف فی کتابه هذا بدئاً من #الأدب #القرآنیّ للدعوة إلی سبیل اللّه بالموعظة و الحکمة و#الجدال_الأحسن ومنطلق الإیمان وهو أن تحب لغیرک ما تحب لنفسک من الخیر، فی البحث عن جزئیّة حیّ علی خیر العمل فی #الأذان و#الإقامة.
لکنّه قبل البحث حول هذا الموضوع طرح بحثاً وهو مبدء تشریع الأذان، وهل هو #وحی_السماء کما قاله أئمة #أهل_البیت وأخذها شیعتهم عنهم أو رؤیا رأها أحد الأنصار وحدّثها لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله وقرّرها الرسول صلّی اللّه علیه و آله، کما هو قول مخالفیهم؟
وبعد هذا بدأ بالحث عن الموضوع الأصلیّ فنقل روایات عن عبداللّه بن عمر وعلیّ بن الحسین علیهما السلام وأبی جعفر محمّد بن علیّ علیهما السلام فی الأذان بحیّ علی خیر العمل، وأنّه الأذان الأوّل کما قاله الإمام زین العابدین علیه السلام، وأنّه من تعلیم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله لبلال وأبی محذورة مؤذّنیه فی المدینة.
وتلا هذا البحث، البحث عن علّة حذفه من الأذان فبیّن المؤلّف علّتین له: العلّة الظاهریّة وهی احساس #عمر_بن_الخطاب تهاون #المسلمین فی #الجهاد إذا سمعوا کلّ یوم خمس مرّات فی الأذان أنّ #الصلاة خیر عمل،
والعلّة الباطنیّة وهی #الولایة لأهل البیت علیهم السلام حیث استفادها من أحادیث نقلها عن #أئمة #أهل_البیت علیهم السلام و بیّن ما المراد منها.
فی الختام طرح البحث عن #الشهادة_الثالثة فی الأذان وحکمها، وأیّد الحکم السائد بین فقهاء #الشیعة من عصر #العلّامة_المجلسیّ حتی الآن وهو استحبابها من دون اعتقاد جزئیّتها للأذان وناقش الحکمین الأخیرین فیها وهما بدعیّتها وجزئیّتها فی الأذان.

وفی نظری القاصر أنّ الکتاب من حیث عدم استعراضه للبحث عن صحّة وضعف الأحادیث یتوجّه علیه الإشکال ولکنّه لا ینظر إلیه لقصد مؤلّفه الاختصار.

لتحمیل الکتاب راجع الرابط التالی:
http://alfeker.net/library.php?id=2353

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۳۳
alef sin

 

#مقاله: #علم_امام به #شهادت و#شبهه ناسازگاری آن با #عصمت

نویسندگان: #علی_ربانی_گلپایگانی و #محسن_رحمانی_زاده

یکی از مباحث مهم که موجب سوال، #شبهه و هجمه علیه #مذهب #تشیع شده، بحث #علم #امام به زمان و مکان #شهادت خود و در نتیجه ناسازگاری #عصمت با دستور #قرآن مبنی بر عدم انداختن خود در هلاکت و قبح عقلی این عمل است.
مقاله ی فوق الذکر پس از تقسیم #روایات دال بر علم امام به زمان و مکان شهادت خود به دوسته ی عام و خاص(که این قسم به نوبه ی خود به دو دسته ی تمام ائمه و امام خاص تقسیم می شوند)، ابتدا به بررسی سندی و دلالی(محتوایی) سیزده #روایت از روایات خاص پرداخته و پس از آن به جواب های علمای #شیعه به این شبهه پرداخته است.
این جواب ها به صورت تیتروار عبارت اند از:

1- عدم علم تفصیلی امام به تمام امور

2- مکلف بودن به #صبر با وجود علم تفصیلی امام به تمام امور

3- تکلیف آور نبودن #علم غیر متعارف(مقصود علمی است که از طریق #غیبی به دست می آید)

4- عدم شمول حکم گناه و قبح عقلی القاء در #تهلکه نسبت به #مرگ در راه #خدا

5- عدم شمول #گناه و قبح عقلی در صورت مترتب شدن فایده ای مهم تر بر مرگ و شهادت انسان

6- احتمال حاصل شدن #بداء و تغییر در زمان و مکان شهادت.

مؤلفین بر برخی از این جواب ها اشکال کرده و برخی دیگر را پس از جواب به بعضی اشکالات مطرح شده، پذیرفته اند.

لینک دانلود مقاله:
http://www.kalamislami.ir/article_104160.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۰۲
alef sin
نفرت ناشی از رنگ پوست زندگی سیاهان را فروتر از زندگی سفید پوستان قرار داده و انسان سیاه، که عکس العملش در قبال آرزوهایش شبیه سفید پوستان بود، می جنگید تا آگاهی از این تفاوت را در قلبش به خاک بسپارد چون این آگاهی سبب وحشت و تنهایی او می شد.
انسان سیاه که مورد نفرت سفید پوستان و منفور فرهنگی بود که خود جزء حیاتی آن به شمار می آمد، کم کم خودش هم از چیزی از درون خودش که مورد نفرت بقیه بود، متنفر شد ولی غرورش او را وا می داشت این نفرت از خود را پنهان کند چون نمی خواست سفید پوستان بدانند که آنچنان مغلوب آنها شده است که تمام زندگی اش  تابع تلقی آنها از او است. ولی در حین اختفای این نفرت از خود، به ناچار نمی توانست از آنهایی که چنین نفرت از خودی را در او برانگیخته بودند متنفر نباشد. بنابراین همه ی ساعات روزش را مصروف جنگ با خود می کرد، قسمت عمده ی نیرویش را صرف مهار کردن احساسات عنان گسیخته اش می کرد؛ احساساتی که نمی خواست در وجودش باشند ولی کاری از او ساخته نبود.
انسان سیاه که در پشت سد نفرت دیگران مانده و به احساسات خود دل مشغول بود، مدام با واقعیت ستیزه می کرد. او ناتوان شده بود، کمتر قادر بود جهان عینی را ببیند و درباره اش قضاوت کند. و وقتی به این مرحله رسید، سفید پوستان نگاهش می کردند و می خندیدند و می گفتند: نگاه کن، نگفتم همه ی کاکا سیاه ها همه شان همینطور اند؟
برای اینکه گره کور این احساسات سرکوب شده را بگشایم، بخش خالی قایق شخصیتم را با رؤیاهای جاه طلبانه انباشتم تا مانع واژگون شدن آن به دریای بی خبری بشوم.
من هم مثل همه ی آمریکائیان رؤیای اشتغال به حرفه ای و پول در آوردن را در سر می پروراندم، رؤیای کار برای شرکتی که به من اجازه ی پیشرفت بدهد تا آنکه به مقام مهمی ارتقا بیابم. حتی رؤیای تشکیل گروه های مخفی سیاهان که با همه ی سفید پوست ها بجنگند... و اگر سیاه پوستان موافق تشکیلاتی اینچنین نمی بودند، بالاجبار با خود آنها مبارزه می کردم.
و باز هم کار به نفرت از خود ختم شد، ولی این نفرت دیگر نفرتی بود که متوجه بیرون از خودم، یعنی سیاه پوستان دیگر بود.
با این همه با آن بخش از مغزم که ساخته ی دست سفید پوستان بود، می فهمیدم که هیچ یک از رؤهایم به واقعیت نمی پیوندند. بعد از خودم متنفر می شدم که اجازه داده ام ذهنم به چیزهای دست نیافتنی مشغول شود. باز روز از نو، روزی از نو.
کم کم در اعماق ذهنم دستگاهی تعبیه کردم تا سد راه تمام رؤیاها و آرزوهایی شود که خیابان ها، روزنامه ها و فیلم های شیکاگو در من بر می انگیختند. داشتم دوران کودکی دومی را می گذراندم؛ محدودیت امکانات از نو بر من آشکار شده بود. چه رؤیاهایی می توانستم در سر بپرورانم که در آن احتمال تحقق باشد؟ هیچ چیزی به ذهنم نمی رسید و به تدریج، دقیقا بر همان هیچ، همان حس دائم خواستن بدون داشتن، منفور بودن بدون دلیل بود که ذهنم متکی شد. داشتم به ابهام در می یافتم که زندگی برای یک سیاه پوست در آمریکا چه معنایی دارد، نه در قالب وقایع بیرونی، لینچ کردن، جیم کروییسم و خشونت های بی پایان، بلکه در لباس احساسات به چهار میخ کشیده شده، درد روحی.
دریافتم که زندگی سیاهان از آنجا که به رنجی که می برند آگاه نیستند، سرزمینی بی حاصل است و تنها معدودی از سیاهان[که] معنای زندگی شان را می دانند، می توانند سرگذشت شان را بیان کنند.

عطش آمریکایی، ص 33-35
ریچارد رایت
مترجم: فرزانه طاهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۵۹
alef sin

آن سال یعنی سال 1868 ، سال تأسیس راف و پسران بود. ساموئل و ترینا با هم ازدواج کردند و ساموئل صاحب یک آزمایشگاه مجهز و چند حیوان کوچک و بزرگ شد. او گیاهان مختلف را نیز مورد آزمایش قرار داد و از عصاره ی آنها نیز استفاده کرد. بیماران گتو به او مراجعه می کردند و برای هر مریضی که داشتند دارویی از او می خریدند. شهرت ساموئل عالمگیر شد. کسانی که پول پرداخت دارو را نداشتند از پرداخت پول معاف بودند. ساموئل به ترینا می گفت: اشکال ندارد مهمان ما است. دارو برای شفا است نه پول درآوردن.
کار ساموئل بالا گرفت. وقت آن رسیده بود که به ترینا بگوید: حالا می توانیم یک مغازه ی کوچک برای خودمان باز کنیم.
باز کردن مغازه یک موفقیت چشم گیر بود. کسانی که روز اول از کمک به ساموئل سر باز زده بودند اکنون نزد او می آمدند.
- ما با تو شریک خواهیم شد. می توانیم فروشگاه را به صورت زنجیره ای در بیاوریم.
ساموئل با ترینا مشورت کرد: من همیشه از شریک می ترسم. این شغل مال ما است. آنها با شریک شدن شان در شغل مان، در زندگی ما شریک خواهند شد.
و هر دو با این نظر موافقت کردند.
همانطور که تجارت آنها رشد می کرد و تعداد مغازه ها زیادتر می شد، تعداد متقاضیان شریک شدن با ساموئل نیز زیادتر می شد و او همه ی آنها را رد می کرد. وقتی پدر زنش علت را پرسید او جواب داد:
هیچ وقت یک روباه را اگر چه با تو دوست باشد به داخل مرغدانی راه نده، چرا که بالاخره روزی گرسنه خواهد شد.

خط خون، 87-88
سیدنی شِلدان
مترجم: امیر منوچهری پور

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۵۲
alef sin

آیت الله حائری شیرازی:

رزق، مثل ظرف آب مرغداری‌هاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب توی بشقاب زیرین می‌آید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید می‌شود نه این که تولید می‌شود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند می‌آید.

کانال نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی رحمه اللّه در پیامرسان ایتا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۸ ، ۲۱:۱۸
alef sin

#معرفی_کتاب #شفاعت_جلوه_برتر_رحمت

#کلام_معاد

#شفاعت


شفاعت از جمله مفاهیم اسلامی است که از گذشته های دور میان فرقه های مختلف اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ از آن زمان که معتزله به کلی منکر آن شدند و در زمان ما نیز به تبع آن ها بعضی نویسندگان به انکار آن پرداختند و برای آیات متضمن لفظ و معانی شفاعت و هم خانواده های آن معانی دیگر ساختند و پرداختند تا زمان ابن تیمیه و وهابی های این عصر که به انکار استشفاع(طلب شفاعت) از انبیا و اولیا قیام کرده و آن را شرک در الوهیت(عبودیت) شمرده اند.

کتاب « #شفاعت_جلوه_برتر_رحمت » که برگرفته از آثار آیت الله جوادی آملی است و عمده مطالبش از دو کتاب تفسیر #تسنیم و #معاد_در_قرآن (تفسیر موضوعی قرآن) می باشد به بررسی مفهوم شفاعت، امکان آن، وقوعش، شرک نبودن استشفاع و شفیعان پرداخته است.


این کتاب از پنج بخش تشکیل شده است:

بخش اول: کلیات که در آن معنا و مفهوم شفاعت، امکان آن، گستره و اقسامش و نظر فرقه های کلامی در مورد شفاعت مورد بررسی قرار گرفته است.


بخش دوم: شفاعت در قرآن و روایات که دارای دو فصل شفاعت در قرآن کریم و شفاعت در روایات می باشد.


بخش سوم: شفاعت کنندگان که در آن شانزده فرد و گروه شفاعت کننده را نام می برد.


بخش چهارم: شفاعت شوندگان که عبارتند از پسندیدگان الهی و اصحاب یمین. در این بخش دو دسته محرومان از شفاعت را نام می برد؛ دشمنان آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و ناصبی ها.


بخش پنجم: شبهات شفاعت که به هفت شبهه در موضوع شفاعت پاسخ گفته شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۴۵
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب


#کلام_امامت


امکان طول عمر خارج از عادت طبیعی چگونه است؟ توجه به قصه ی یونس می تواند روشنگر باشد؛ «فالتقمه الحوت و هو ملیم فلولا أنّه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون» اینکه خداوند در کلام صادق خود می گوید:« اگر حضرت یونس در شکم ماهی تسبیح حق را نمی گفت، تا روز رستاخیز در همانجا باقی می ماند» چه چیزی را اثبات می کند؟ قدرت حق تعالی در نگهداری یونس تا روز رستاخیز، یک تصریح قرآنی است و همین قدرت، بی تردید توان حفظ و نگهداری کسی را دارد که مصلح جهانی در آخر الزمان خواهد بود.



مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه شیعه و اهل سنت، تألیف، تحقیق و ترجمه: سید هادی خسروشاهی، شیخ عبدالمحسن عبّاد، ابو الاعلی مودودی، صفحه 10

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۸ ، ۲۳:۱۰
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#اجتماعی


گاهی یک جامعه در مقابل جامعه دیگر خودش را می بازد، خودباخته می شود، مستسبَع می شود. گاهی یک جامعه جامعه دیگر را از روی زرنگی با عواملی که دارد خودباخته می کند. نیرنگ بزرگ استعمار با کشورهای مستعمره و کشورهای استعمارزده همین است، کوشش می کند که کشور استعمارزده اعتماد و ایمان به خودش و ایمان به حیثیت خودش را از دست بدهد؛ به فرهنگ خود، دین خود، ملیت خود، کتابهای خود، پیشوایان خود، به تاریخ گذشته خود و به هر چه که دارد بی اعتقاد شود، بگوید همه آن هیچ و پوچ بوده، ما که چیزی نیستیم، ما که هیچ هستیم، هر چه هست آنها هستند. این بزرگترین نیرنگ استعمار است؛ بی اعتقاد کردن، بی ایمان کردن یک ملت به شخصیت و هویت اجتماعی خودش. کاری میکند که این ملت، «بد» ی که از ناحیه استعمار بیاید بر«خوب» ی که از ناحیه خودش باشد ترجیح می دهد.


آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، شهید مطهری، صفحه ۱۳۷


منبع: کانال حکمت مطهر در پیام رسان ایتا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۶
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#کلام_امامت



در تمام آیاتی که امام و خلیفه به معنای پیشوا و رهبر و جانشین و جایگزین آمده است با تعبیر «جعل» که در اینجا به معنی نصب و تعیین می باشد همراه است.

نخستین خلیفه که در قرآن نام برده شده، آدم است که خداوند او را در روی زمین خلیفه خود قرار داد و بدین گونه بیان فرمود:« و اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة...» خداوند به فرشتگان خطاب می کند و می فرماید: من در روی زمین پیشوا وخلیفه ای قرار می دهم. مقصود در این آیه آدم است که از جانب خدا بر روی زمین پیشوا و رهبر بوده است.

درباره ی داود نبی چنین بیان شده است: «یا داود انّا جعلناک خلیفة فی الارض...»

کلمه ی امام نیز در هر جا به معنی رهبر و پیشوا در قرآن کریم آمده است دنبال لفظ جعل می باشد.

درباره ی ابراهیم خداوند می فرماید:«قال انّی جاعلک للناس اماماً...» من تو را برای مردم امام قرار می دهم.


مجله شیعه شناسی، مقاله امامت و خلافت، علی اکبر شهابی، صفحات 66-67

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۰
alef sin