آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیاسار» ثبت شده است

بوسه نماینده شیروان بر تصویر وزیر کشور



نمایندگان مجلس همیشه خود را وکلای مردم معرفی کرده و می کنند و این یعنی آنها «وکیل الملّه» اند، اما گاهی بعضی گفتارها و رفتار ها از بعضی از این نمایندگان مجلس سر می زند که راحت می توانی بگویی این افراد نمایندگان دولت اند و قوانین و طرح هایی را تصویب می کنند که بیش از آنکه به کام مردم شیرین بیاید، به دهان دولت شیرین می آید و شعار نگفته شان این می شود که «علف باید به دهن بزی شیرین بیاد». این نمایندگان همانند که به «وکیل الدوله» معروف اند. از قدیم الأیام؛ از همان روزی که ایرانی و ایرانی جماعت با مجلس و تصویب قانون آشنا شد، بیش از آنکه «وکیل الملّه» ببیند، «وکیل الدوله» دید. دولت ها و در واقع حکومت ها و حاکم های دست نشانده گاه با پول و «کیف انگلیسی» دم نماینده مجلس را می دیدند و سرش را به آخوری گرم می کردند تا دهانش بجند و نشخوار کند و برای مردم و به نفع آن ها باز نشود و داد سخن ندهد و قانونی تصویب نکند. و گاهی شکل کار عوض می شد و «حیله ی آمریکایی» جای کیف انگلیسی را می گرفت و انتخابات فرمایشی برگزار می شد و  نمایندگان از قبل تعیین شده ای به مجلس راه پیدا می کردند و چون دست بسته سر در برابر ولی نعمت خود خم کرده بودند و بر خوان کرم و لطف و مرحمتی او نشسته بودند و مشغول پر کردن شکم خود و عائله بودند، شکم های گرسنه را فراموش کرده، پاچه ی ارباب می لیسیدند.

این دوره ها که تمام شد، نمایی از «وکیل الملّه» ها رخ نمود لکن دیری نپایید که دوباره سر و کله ی «وکیل الدوله» ها پیدا شد و در باغ سبز نشان مردم دادند و دم گوششان از گل و گلستان و عود و عنبر و چرب و شیرین و لذت و شهوت  گفتند و «چشم هایشان را جادو کردند» و بر سر کار آمدند.

البته باید گفت که جادو کردن چشم لازم نداشت وقتی انسان هلوع و عجول آفریده شده است مگر آنکه جادو محرّک حس استعجال او باشد.

«وکیل الدوله» های جدید نه چشم طمع به «کیف انگلیسی» داشتند و نه «حیله ی آمریکایی» آن ها را به کرسی نشانده بود اما به شکلی جدید و آفتاب پرست مانند چهره ی خود را تغییر دادند؛ قانونگذار اند و چم و خم کار را می دانند، بنابراین کاملا قانونی حقوق وکالت مردم را به جیب می زنند و از سفره ی رنگین دولت متنعم  و شکم سیرند و دعا به جان رییس جمهور می کنند و بوسه بر تصویر وزیر می زنند و قانون تصویب می کنند؛ هر آنچه که به مذاق دولت خوش بیاید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۴۱
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#داستان_طنز


جنازه ای را به سوی قبرستان تشییع می کردند. مردی با فرزندش به آن ها برخوردند، فرزند از پدرش پرسید: پدر آن مرده را کجا می برند؟
پدر گفت: فرزندم به جایی که نه غذا هست نه آب، نه لباس هست نه پول، نه چراغی هست نه نور.
فرزند گفت: پس پدر، حتما او را به خانه ی ما می برند!


قند پارسی از کلیات عبید زاکانی، سید فرخ زند وکیلی، صفحه 30

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۳
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۰۹
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#رمان_تاریخی_مذهبی


ماه بانو به زبان نمی آورد اما در دل معتقد بود که مادران باید مثل زندانبان مراقب دخترانشان باشند همانطور که دختران چون زندانیان باید در فکر فرار؛ این قانون طبیعت است و کاریش نمی شود کرد. اگر چه شهامت گفتن چنین حرفی را هیچگاه نداشت اما زندگی ساده با مردم ساده به او یاد داده بود تا این حد طبیعی فکر کند و با خود روراست باشد.


ایراندخت، بهنام ناصح، صفحه 30

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۳۴
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#اعتقادی_عدل


اوامر قرآن، نشان بطلان نظریه ی «جبر» است؛ زیرا صدور امر وقتی است که مأمور، قدرت بر اطاعت داشته باشد، و کسی که مجبور است و فاعل فعل خود نیست، قدرت بر اطاعت ندارد و صدور امر، نسبت به او لغو بوده و عاقلانه نیست.

نواهی قرآن، بطلان نظریه ی «تفویض» را اعلام می کند.

نهی، دلیلی است بر منع، دلیلی است برناروا و حرام بودن، نشانی است از وجود منع قانونی، ضد تفویض است.


راه قرآن، آیت الله سید رضا صدر، صص 34-35

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۱۶
alef sin

شهوتِ نوشتن چیست؟!!!

شهوت نوشتن یعنی میل شدید به نوشتن و خواستن آن بدون اینکه بدانی چه می خواهی بنویسی، برای که می خواهی بنویسی و اساسا چرا می خواهی بنویسی و هدفت چیست؟! 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۱
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#اعتقادی_معاد



خدای سبحان به رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وعده داده است که او را به مقام محمود می رساند:«وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَىٰ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»؛ پاسی از شب را به نافله پرداز تا پروردگارت تو را به مقام محمود برانگیزد. از این بیان قرآنی بی آنکه قید و خصوصیتی برای آن مقام ذکر کند، برمی آید که آن حضرت از عالی ترین درجه شفاعت برخوردار است؛ به گونه ای که همه، حتی شفیعان دیگر نیز از آن بهره‌مند می شوند؛ یعنی مقام محمود، مطلق است پس همگان حامد اویند. این گونه ثناگویی نشان آن است که همگان از چنین مقامی بهره می برند. پس صاحب این مقام باید «رحمة للعالمین» و شفیع همگان باشد.
از این رو، در تفسیر این آیه آمده است که مقام محمود مقام شفاعت است و همه، حتی انبیا به شفاعت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم امید دارند. به بیان دیگر، اگر شفاعت آن حضرت ویژه ی گنهکاران بود، او محمود خصوص گنهکاران بود نه محمود مطلق.
به این ترتیب، معنای سخن امام باقر علیه السلام که آیه «و لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را امید بخش ترین آیه نزد اهل بیت علیهم السلام معرفی می کند، مشخص می شود؛ زیرا بر اساس این آیه، خدای سبحان آنقدر به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عطا می کند که آن حضرت راضی شود و مسلم است، رسولی که «رَحمةً لِلعالمین» و «بِالمُؤمِنین رَءوفٌ رحیم» است، به عذاب عده ای از مؤمنان گنهکار در آتش جهنم راضی نمی شود؛ بلکه به شفاعت او همه آنان نجات می یابند.


شفاعت جلوه برتر رحمت، برگرفته از آثار آیت الله جوادی آملی، صفحات 100 الی 102

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۰۷
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#رمان_مذهبی


عشق موهبتی خدایی است که تنها بر اساس ظرفیتی که خودت برای روحت رقم زده ای، اتفاق می افتد. دلیلش خودت هستی. در جست و جوی علّتی نباش. عشق، خود بالاترین دلیل و راهنماست بر مقصدی که جز سعادت نیست. مبارکت باشد که عشق، درِ خانه ی قلبت را کوبیده است. پاسخ به فطرت، آغاز رستگاری است.


فصل فیروزه، محبوبه زارع، صفحه 92

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۴۹
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#اعتقادی


واقعیتش این است که من هنوز براى این دنیا،براى این هفتاد سالم کارى نکرده‌ام،برنامه ریزى نکرده‌ام حتى موجودى خودم را ارزیابى نکرده‌ام چه رسد به این که بخواهم براى دنیاهاى دیگر،برنامه که هیچ، امکاناتى،بودجه‌اى و وسائلى فراهم بکنم.در دعاى شعبانیه هم هست: 

«فقد افنیت عمرى فى شرة السهو عنک و ابلیت شبابى فى سکرة التباعد منک» ؛ خدایا! من تمامى سرمایه‌ام را با سهو،با فراموشى نابود کرده‌ام. یادم رفته تا کجا مى‌خواهم بروم. 

«افنیت عمرى فى شرة السهو عنک و ابلیت شبابى» ؛ واقعاً جوانى‌مان را کهنه کرده‌ایم، کهنه که هیچ، پیر شدیم... من گاهى مى‌خواهم بلند شوم باید از دست‌هایم کمک بگیرم، از دیوار کمک بگیرم ... من به هر دو داستان اشاره کردم؛ جوان مشکلش این است که تواناست و باکش نیست، اصلاً فکر نمى‌کند؛ یعنى حساب نمى‌کند که نیروى این چشم تمام مى‌شود،باطرى او آخرین لحظه‌هایش را طى مى‌کند.با چشمش به هر چیزى نگاه مى‌کند.با گوشش هر چیزى را مى‌شنود.با دلش هر چیزى را جمع مى‌کند.به هر چیزى اجازه ورود به لحظه‌هایش را مى‌دهد و باکش هم نیست، خیال مى‌کند چون به همان که مى‌خواهد، مى‌تواند برسد، همیشه هم همینطور خواهد بود. دلیل آن هم این است که یا توانمندى‌اش او را مغرور کرده و یا جهلش به دورى راه و به حجم مشکلات و اندازه‌هاى عظیم موانع او را مغرور کرده است و ...این حرفها تازه شروع روضه است! هنوز اول حرف است. خوب دقت کنید! حضرت مى‌گوید من جوانى‌ام را تمام کرده‌ام،با سهو و با فراموشى و... 

«و ابلیت شبابى فى سکرة التباعد منک» ؛ من جوانى‌ام را کهنه کردم در اینکه با مستى از تو دور شده‌ام و باکم نبود. دورى که تو هم پاداشم را مى‌دادى؛ تباعد بود.تنها من از تو دور نشدم، تو هم مرا رها و واگذارم کردى. گفتى بروم درها را بزنم،بن‌بست‌ها را ببینم و تجربه کنم. وقتى از تو نپذیرفتم و هدایت تو را نخواستم، آن وقت تو رهایم کردى.من در مستى، خیال مى‌کردم. مست بودم و متوجه نبودم که در چه درصدى از مشکلات هستم. «سکرة التباعد» ، مستى و دورى دو طرفه است. 



خط انتقال معارف، علی صفائی حائری، صفحه۱۳۴


منبع: کانال استاد علی صفائی حائری در پیام رسان ایتا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۵۰
alef sin

من...

می خواستم خودم را معرفی کنم اما مهم نیست، اصلا مهم نیست که من کی هستم، من هم یک آدم مثل بقیه ی آدم ها، البته نمی شود گفت مثل بقیه ی آدم ها! ولی بی نظیر و بی مانند نیستم و افرادشبیه به من زیاد هستند!

چقدر سخت شروع کردم، انگار که کلمات را مثل گوشت بز که مدام باید جویده شود تا بلکه نرم گردد و گلوگیر نشود، می جوم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۶:۴۸
alef sin