آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چند خط...» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۴
alef sin

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
امام علیه السلام فرموده است: ناتوانترین مردم کسی است که از دوستیابی ناتوان باشد، و ناتوانتر او کسی است که از دست بدهد دوستی از یاران را که به دست آورده (زیرا دوست یافتن آسان تر است از نگاهداشتن او). 

​​(نهج البلاغه، حکمت 11)


- شما با توجه به رشته ی تحصیلی تون و رزومه ای که دارید و همینطور توانایی هایی که در این مصاحبه در ارتباط گرفتن با ما، از خودتون نشون دادید به عنوان کارمند روابط عمومی در این شرکت پذیرفته شدید. طی یکی، دو روز آینده مدارک تون رو تکمیل کنید و بعد از ان کارتون رو شروع کنید، موفق باشید.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۰۱:۱۸
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۱۱
alef sin

خانه کوچک شیخ جعفر هفت ماهی بود که با به دنیا آمدن دخترش رنگ شادی و سر زندگی به خود گرفته بود و شیرینی پدر بودن وقتی فرزند دختر باشد دو چندان می شود که دختر بابایی است و پدر عاشق دختر.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۸
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ تیر ۹۸ ، ۰۱:۴۹
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴
alef sin
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۰۹
alef sin

شهوتِ نوشتن چیست؟!!!

شهوت نوشتن یعنی میل شدید به نوشتن و خواستن آن بدون اینکه بدانی چه می خواهی بنویسی، برای که می خواهی بنویسی و اساسا چرا می خواهی بنویسی و هدفت چیست؟! 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۱
alef sin

من...

می خواستم خودم را معرفی کنم اما مهم نیست، اصلا مهم نیست که من کی هستم، من هم یک آدم مثل بقیه ی آدم ها، البته نمی شود گفت مثل بقیه ی آدم ها! ولی بی نظیر و بی مانند نیستم و افرادشبیه به من زیاد هستند!

چقدر سخت شروع کردم، انگار که کلمات را مثل گوشت بز که مدام باید جویده شود تا بلکه نرم گردد و گلوگیر نشود، می جوم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۶:۴۸
alef sin

(این داستان کوتاه ارزش چاپ ندارد ولی شاید ارزش خواندن داشته باشد)


شغال سر بر آستان کفتار سایید و به پابوسی شتافت و در حالی که از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجید، گفت: تمام شد سرورم، تمام شد؛ شیر جنگل بی یال و کوپال گوشه ای افتاده و وقت سورچرانی و خوش گذرانی است، نفس های آخرش را دارد می کشد و کمی دست بجنبانید، ده دوازده درخت آن طرف تر، زیر کهنسال ترین درخت جنگل او را می بینید که آخرین لحظات عمرش را می گذراند و نفسش به خس خس افتاده است. حیف است ای سرور جدید تمام جنگل سرسبز، این صحنه را از دست بدهید و کیفور و سرمست از این پیروزی نشوید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۲۳:۵۷
alef sin