آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برشی از یک کتاب» ثبت شده است

#برشی_از_یک_کتاب

#کلام_امامت



در تمام آیاتی که امام و خلیفه به معنای پیشوا و رهبر و جانشین و جایگزین آمده است با تعبیر «جعل» که در اینجا به معنی نصب و تعیین می باشد همراه است.

نخستین خلیفه که در قرآن نام برده شده، آدم است که خداوند او را در روی زمین خلیفه خود قرار داد و بدین گونه بیان فرمود:« و اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة...» خداوند به فرشتگان خطاب می کند و می فرماید: من در روی زمین پیشوا وخلیفه ای قرار می دهم. مقصود در این آیه آدم است که از جانب خدا بر روی زمین پیشوا و رهبر بوده است.

درباره ی داود نبی چنین بیان شده است: «یا داود انّا جعلناک خلیفة فی الارض...»

کلمه ی امام نیز در هر جا به معنی رهبر و پیشوا در قرآن کریم آمده است دنبال لفظ جعل می باشد.

درباره ی ابراهیم خداوند می فرماید:«قال انّی جاعلک للناس اماماً...» من تو را برای مردم امام قرار می دهم.


مجله شیعه شناسی، مقاله امامت و خلافت، علی اکبر شهابی، صفحات 66-67

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۰
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#کلام_فرق_و_ادیان


بر این باورم که فهم وهابی از توحید چیزی جز یک تصور نجدی(منطقه ای در عربستان که نطفه ی وهابیت در آن بسته شد) صحرا نشینی نیست. و با این تصور است که از اسلام دینی راکد و جامد ساخته اند که از مسواک و مشک(بوی خوش) و (بلند کردن) ریش و (کوتاه کردن) سبیل و ... تجاوز نمی کند.
|||||||||||
۷۷۷۷۷۷
اعتقد أنّ الفهم الوهابی للتوحید، لیس الّا تصوراً نجدیاً بدویاً. و بهذا التصور جعلوا من الإسلام دیناً راکداً جامداً لا یتعدی المسواک و المسک و اللحی و التقصیر و ...

ادریس الحسینی، لقد شیّعنی الحسین الإنتقال الصعب فی رحاب المعتقد و المذهب، ص 29، الطبعة الثالثة، 1995 م-1416 ه، دارالنخیل للطباعة و النشر، بیروت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۲۰
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب


استاد علی صفایی حائری:


من این را خیلى راحت به شما مى‌گویم اگر دنیا برایتان بزرگ است، خیالتان راحت باشد که به آخرت، حتى اگر با ادله هم برایتان اثبات بشود ایمان و گرایش ندارید.بحث یقین نیست.بحث برهان نیست. 

بحث خواستن است. نمى‌خواهى؛ چون اینجا برایت بزرگ و گشاد است.مگر مرض دارم هجرت کنم وقتى که این همه دور و برم آب و علف است‌؟! گوسفندهایم را بردارم کجا بروم‌؟! ولى وقتى که گوسفندهایت دنیا را چریده باشند، وقتى که دنیا برایت تنگ شده باشد، وقتى آسمان آنقدر کوتاه شود که نتوانى سرت را بلند کنى و مجبور باشى سرت را روى زانوانت بگذارى و گریه کنى؛ اگر این آسمان پایین و این دنیاى تنگ را احساس کردى، آن موقع به 

امامت،به ولایت،به رسالت،به دین،به وحى،به غیب محتاج مى‌شوى ؛ آن هم به وحى،به عنوان یک خط‌؛ «یُؤمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ الَیْکَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِکَ‌» ، نه به عنوان یک رسول،بلکه به عنوان یک خط‌ مستمر از آدم تا خاتم، از جامعه عشایرى تا جامعه کشاورزى تا جامعۀ صنعتى تا جامعۀ فوق صنعتى و مدرن، در تمامى این جریانها، تو به امتى محتاج هستى با کیفیتى دیگر، نه برخاسته از شرایط‌ اقتصادى و تولیدى و متکى به اصناف و احزاب و حقوق و آزادى و... که متکى به بینات و بصیرت و متکى به تربیت و به جمع آورى و به جادادن این نفوس است



 #خط_انتقال_معارف ص۷۱


منبع: کانال استاد علی صفائی حائری در پیامرسان ایتا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۳۴
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب


نباید گرو موقعیت‌ها بود که اگر با فلانى باشم بهتر خواهم بود. اگر با فلانى ازدواج کنم، به من رشد مى‌دهد و از این حرف‌ها... چون هیچ کسى نمى‌تواند به تو رشد بدهد. این تو هستى که در هر موقعیتى مى‌توانى رشد کنى و یا خسارت ببینى.


گیرم تو در کنار رسول باشى و یا همراه فاطمه، این درست که اینجا زمینه بهتر است، ولى این هم هست که تکلیف بیشترى از تو مى‌خواهند.


در هر حال این زمینه‌ها مهم نیستند، وضعیتى که تو مى‌گیرى و اطاعتى که تو خواهى داشت، تو را بالا می‌برد و یا پایین مى‌آورد.


البته این حرف‌ها بر ما که با چیزهاى دیگر مأنوس بودیم، سنگینى مى کند. ما دوست داریم با فلانى باشیم و در فلان جا زندگى کنیم و اسمش را هم مى‌گذاریم خدا و رشد، غافل از آنکه رشد ما در گرو همین اطاعت و تقوى، همین عبودیت است؛ یعنى اینکه در هر موقعیتى تکلیفمان را بیاوریم و اسیر موقعیت‌هاى خوب و یا بد نباشیم.


#صراط، علی صفائی حائری، ص ۱۵۰


کانال استاد علی صفائی حائری در پیامرسان ایتا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۴۸
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب


 موضوع #قرآنی


 کتاب #انسان_شناسی_قرآن


 نویسنده #مرتضی_مطهری


دنیای غرب از جنبه های زیادی آن ارزش هایی را که بشر سابق برای انسان قائل بود یک یک انکار کرد. وقتی این موجود را به صورت یک ماشین معرفی کرد - ماشینی که فقط از ماشین های دیگری که در دنیا وجود دارد پیچیده تر است - دیگر آن شرافت و قداستی که در دنیای قدیم بود تقریبا رفت٬ و با سقوط انسان طبعا ملاک های انسانی و ارزش های اخلاقی و معنوی متزلزل شد. این هم که امروز هر چه کوشش می کنند که این ملاک های انسانی را احیا و از نو زنده کنند ولی نمی شود، برای این است که خود انسان را قبلاً میرانده و متلاشی کرده اند و از ارزش انداخته اند. موجودی که فقط به صورت یک ماشین است هیچ ارزش معنوی ندارد، حال ماشین هر مقدار هم عظیم و پیچیده باشد.


صفحه ۵۶-۵۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۳۱
alef sin