آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

شهوتِ نوشتن

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ب.ظ

شهوتِ نوشتن چیست؟!!!

شهوت نوشتن یعنی میل شدید به نوشتن و خواستن آن بدون اینکه بدانی چه می خواهی بنویسی، برای که می خواهی بنویسی و اساسا چرا می خواهی بنویسی و هدفت چیست؟! 


وقتی شهوت نوشتن به هیجان می آید و بر فکر و ذهن و مغز آدمی غلبه پیدا می کند، هر جفنگی به نام نوشته، کاغذ را خط خطی می کند؛ «چون قافیه به تنگ آید، شاعر به جفنگ آید»؛ اختصاصی هم به شعر ندارد و شامل نثر نیز می شود و حتی نوشته های بین شعر و نثر که همچون میان رشته ای ها، باید میان شثری-ترکیبی از شعر و نثر- احتمالا بنامیم، را دربر می گیرد. ناگفته نماند که این تعبیر میان شثری هم از همان دست جفنگیاتی است که بافته ی شهوت نوشتن من است و البته شهوت نوشتن من به تنهایی مقصر نیست چرا که این نوشته ها، خود چنین عناوینی را می طلبند!!

از شما چه پنهان، چند وقتی است می خواهم بنویسم و در به در دنبال سوژه می گردم - من تنها نیستم، خیلی های دیگر شاید از سرِ همین شهوت دنبال سوژه هستند برای نوشتن و ممکن است شما نیز یکی از این خیلی ها باشید!!-، اما خودم هم دقیقا نمی دانم چرا و چه می خواهم بنویسم. من هم دچار شهوت نوشتن شده ام انگار، البته انگار که نه، حتما دچار شده ام؛ تمام علائمش موجود است و تا ننویسم راحت نمی شوم!!

آنقدر تب و تابِ نوشتن دارم و چنان داغم که به نوشته ای کوتاه نمی توانم قناعت کنم و حتما باید چند صفحه ای بنویسم. -خیالتان راحت، دیگر آنقدرها هم بی تاب نیستم که بخواهم سرتان را درد آورم و موجب آزردگی شما شوم؛ هر چند تا همین خط و کلمه که خوانده اید، موجبات خوشحالی و شادی من را فراهم کرده اید و انتظاری بیش از ندارم-. هر چند-این هر چند برای «هرچندِ» قبلی است نه کل مطلب، دقت بفرمایید!- انتظار نداشتم از همان اول نوشته را بخوانید- با وجودی که دوست داشتم و دارم همه اش را تا آخرین کلمه از نظر بگذرانید- چرا که شهوت نوشتن با پدید آمدن نوشته فروکش می کند و پس از آن هوس خوانده شدنش و ویار دیده شدن نویسنده به جانش می افتد و آن مقوله ی دیگری است که فعلا من را با آن کاری نیست - اما بدانید و آگاه باشید پس از انتشار این نوشته، منتظر نظرات شما هستم؛ که همان هوس و ویار به جانم افتاده است-.

شهوت گاهی اثرات مخرب دارد و بهتر است بگویم نابود کننده است؛ چنان که ممکن است بنیان خانواده ای را ویران کند و یا فاحشه خانه ای بنا سازد و یا حرم سرایی ایجاد نماید اما همیشه بد نیست که اگر بود، چرا به ودیعت نهاده شد واگر بود که نسل آدمی ادامه نمی یافت- ممکن است ادامه ی نسل، حاصلِ امری غریزی و یا به تعبیری فطری باشد که آن را تمایل به جاوادنگی می نامند، و شاید بالاتر، عملی آگاهانه است برای حفظ و بقای بشر، لکن هرچه که باشد در نهایت به عملی ختم می شود که آن عمل از انسان صادر نمی شود مگر اینکه شهوت تاثیر گذار نهایی و عامل آخری باشد-. این مطلب نسبت به شهوت جنسی صادق است،و قطعا شهوت نوشتن نیز گاه آثار ویران کننده ای دارد؛ ممکن است ذهنیت آدمی را به لجن بکشاند و یا فکر او را تعطیل نماید و یا یک کتاب و مقاله ی خوب را به گندْ نوشته ای مبدل سازد و یا آواری(=مجموعه ای) از کتاب هایی با تمام خصوصیاتِ پیش گفته به وجود آورد، اما آیا شهوت نوشتن هم گاهی خوب است و فوایدی دارد؟!! پاسخ به این سوال با توجه به تعریفی که از شهوت نوشتن ارائه شد، واضح است؛ جفنگیات هیچ فایده ای ندارند مگر سرگرمی و گذران وقت، چنان که نشستن و گرداندن تسبیح به دور انگشت اشاره و چراخندن انگشتر ور رفتن با آن و نوشتن و خواندن این سیاهه!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">