آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

نکاتی درباره حدیث غدیر

سه شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۲۲ ق.ظ

1. حدیث غدیر در صحیح مسلم، مسند احمد و در بسیارى از منابع حدیثى اهل تسنّن چنین آمده است که راوى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه وآله براى ما خطبه خواند. (صحیح مسلم: 4 / 1873، حدیث 36، مسند احمد بن حنبل: 5 / 498، حدیث 18815)



در تعبیر دیگر، راوى مى گوید: پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله برخاست و براى ما #خطبه خواند; ولى در المستدرک آمده است: پس پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله برخاست و خطبه خواند و در آن خطبه حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و مردم را به آن چه که خدا مى خواست موعظه کرد. (المستدرک: 3 / 533)

حافظ ابوبکر هیثمى در مجمع الزّوائد مى نویسد: راویان گویند: به خدا سوگند! پیامبر تمام امورى را که تا روز رستاخیز واقع مى گردد براى ما بازگو کرد. (مجمع الزّوائد: 9 / 104 و 105)

اکنون حق ما نیست که از راویان، محدّثان و کسانى که خود را امین بر سنّت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله قلمداد مى کنند بپرسیم که به راستى این خطبه اى که پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در روز غدیر ایراد فرموده و تمام امورى را که تا روز رستاخیز رخ خواهد داد بیان نموده کجاست؟

چرا از نقل این خطبه خوددارى کرده اند؟

آیا این پرسش، پرسشى بى جا و بى مورد است؟

آیا تاریخ این حقّ مسلّم را به نسل هاى آینده نمى دهد که درباره عدم نقل چنین میراث گرانبهایى (که بنا بر نقل مجمع الزّوائد هیثمى مشتمل بر جمیع وقایع آینده و امور مهمّ مربوط به سرنوشت این امّت بود) گذشتگان را مورد مؤاخذه قرار بدهند؟ چرا و به چه دلیل از نقل این اثر گران قیمت خوددارى ورزیدند؟

پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در آن خطبه حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و مردم را به آن چه که خدا مى خواست موعظه کرد. پس مواعظ رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در روز غدیر چه شد؟ تذکّرات آن سرور در آن روز چه شد؟ چرا خطبه را ترک کرده و نقل نکردند؟ مگر اینان حافظان سنّت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله نبودند؟ مگر #وظیفه مسلّم آنان نقل #فرمایشات دُرَربار آن سرور عالمیان براى امّت نبود؟ چه شد که با خوددارى از نقل چنین میراث پربهایى خسارتى جبران ناپذیر بر پیکره ذخایر علمى این امّت وارد نمودند؟ آیا جوابى قانع کننده براى این خطاى گذشت ناپذیر مى توانند ارائه دهند؟

2. در علم حدیث، قانونى وجود دارد که مى گویند:

    الحدیثُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً; 

برخى از حدیث ها، برخى دیگر را تفسیر و بیان مى نمایند.

یعنى حدیث به سان قرآن است، آن سان که برخى از آیات قرآن مفسّر و مبیّن آیات دیگرى است و پرده اجمال و ابهام را از آیات دیگر برمى دارد; در روایات نیز همین گونه است.

با توجه به دو متن حدیثى که با سند صحیح ارائه شد; متن یکى، متن دیگرى را تفسیر مى کند; به این بیان که در یک نقل آن مى فرماید:

    من کنت مولاه فإنّ علیّاً مولاه;

و در نقل دیگرى مى فرماید:

    من کنت ولیّه فهذا ولیّه;

به عبارت دیگر، در یک نقل واژه «مَوْلى» و در نقل دیگر واژه «ولىّ» به کار برده شده است. بنا بر این اگر کسى در معناى واژه «مَوْلى» تشکیک نماید و بگوید: مولى در این حدیث شریف به معناى «ولىّ» یا «اَوْلى» نیست، به طور مسلّم وجود «ولىّ» در نقل دوم، جایى براى این تشکیک باقى نمى گذارد.

البتّه در جاى خود، شاهدهاى بسیارى در نقل هاى مختلف ـ که از نظر سندى صحیح هستند ـ متن #حدیث_غدیر وجود دارد که تمام آن ها مفسِّر و مبیّن کلمه «مَوْلى» هستند. همان گونه که اشاره شد این ها بر فرض آن است که ما در فهم معناى کلمه «مَوْلى» در حدیث غدیر دچار تردید و ابهام شده و محتاج به تفسیر، بیان و اقامه شاهد باشیم که در این صورت از این قرائن به اصطلاح «منفصله» استفاده خواهیم کرد و حال آن که در خود نقلى که کلمه «مَوْلى» موجود است، قرائن متّصله بسیارى است که جایى براى ابهام این لفظ باقى نمى گذارد.

3️⃣. مسلم بن حَجّاج قُشَیرى نیشابورى نیز در صحیح خود به نقل حدیث شریف غدیر پرداخته بى آن که آن را نقل نماید; یعنى فقط به نقل ابتداى حدیث که همان مضمون حدیث ثقلین است بسنده کرده، در صورتى که بنا بر نقل نَسائى پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:

    کأنّی قد دعیت فاجبت وإنّی تارک فیکم الثقلین، أحدهما أکبر من الآخر: کتاب اللّه وعترتی أهل بیتی، فانظروا کیف تخلّفونی فیهما، فإنّهما لن یفترقا حتّى یردا علی الحوض;

گویا به سوى حقّ تعالى فرا خوانده شده ام; از این رو دعوت او را اجابت کردم. به راستى که من در میان شما دو گوهر گرانبها به جاى مى گذارم، یکى از آن دو بزرگ تر از دیگرى است: قرآن کتاب خدا و عترتم که #اهل_بیت من هستند. پس توجّه داشته باشید که پس از من با آن دو چگونه رفتارى خواهید کرد. همانا آن دو هرگز از یک دیگر جدا نمى شوند تا این که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

آن گاه حضرتش فرمود:

إنّ اللّه مَوْلایَ وأنا ولیُّ کُلِّ مُؤْمِن...; (خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام: 93)

به راستى که خداوند مولا و سرپرست من است ومن ولىّ و سرپرست هر مؤمنى هستم.

به دیگر سخن، مسلم نیشابورى، فقط بخشى از حدیث غدیر را که همان مضمون حدیث ثقلین است با اندک تغییرى در الفاظ نقل کرده است; ولى بخشى را که با خطبه غدیر و نصب #امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت بلافصل ارتباط مستقیم دارد، نقل نکرده است. آن جا که مى فرماید:

    #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه;

هر که من مولا و سرپرست او هستم، پس على مولا و سرپرست اوست.

ولى با این حال ما از مسلم بن حَجّاج سپاسگزاریم; چرا که دست کم همین مقدار از حدیث را به عنوان حدیث غدیر نقل کرده است تا معلوم باشد که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله خطبه اى به نام خطبه غدیر ایراد فرموده است; زیرا بُخارى حتى کلمه اى از خطبه مفصل غدیر را نقل نکرده است(!!) از این رو جا دارد که از مسلم بن حَجّاج براى همین اندازه از امانت دارى او تشکّر کرد!

شاید کسى از مسلم بن حجّاج در عدم نقل بخش پایانى حدیث غدیر دفاع کند و بگوید: اساتید مسلم و راویان حدیث، بیش از این مقدار براى او نقل نکرده اند. یا بگوید: مسلم بر مبناى شروط و ضوابطى که در کتاب صحیح دارد، سند دیگرى از اسانید حدیث غدیر جز این حدیث ناقص داراى آن شرایط نیافته که مشتمل بر همین مقدار از الفاظ است و او در نقل آن مقدار نیز کوتاهى نکرده است.

در پاسخ این دفاع باید گفت: این مطالب، فرضیّه اى بیش نبوده و پذیرفتنى نیست; ولى با این وجود ما از مسلم بن حَجّاج براى نقل همین مقدار از حدیث به عنوان «#حدیث_غدیر» تشکّر مى نماییم.

کوتاه سخن این که بررسى «حدیث غدیر» به فرصت بیشترى نیاز دارد که در این مختصر نمى گنجد...


#کتاب_نگاهی_به_حدیث_غدیر 

تألیف حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی (مدظله العالی)


کپی شده از کانال تلگرامی آیت الله میلانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">