آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

عَنْ زُرَارَةَ قَال:َ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ

الغیبة، محمّد بن إبراهیم النعمانیّ، ج1، ص 329، باب 25، ح1

امام صادق علیه السلام فرمودند: امام خودت را بشناس چرا که اگر او را شناختی پیش آمدن این امر(ظهور وبرپایی دولت اهل بیت علیهم السلام) یا به تاخیر افتادنش به تو ضرری نمی رساند.

أهنّی وأبارک لکم مولد الامام المهدی علیه السلام حجّة الله علی العالمین وبقیّته فی أرضه وذخیرته فیها الذی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً.

میلاد امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف را تبریک عرض میکنم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۳۲
alef sin

عشق به ماشین، آخر روانه ی تیمارستانش می کند!!
از هر دو جمله ی که به زبان می آورد، نهاد یا گزاره ی یکی ماشین است و علاوه بر آن از دو جمله ای که بشنود یا دو سوالی که از او بپرسند، ربط و بی ربط، ماشین جواب یکی از آن دو است.
+چه خبر؟ حالت چطور است؟
-والله! تا چه شود، بار باشد می بریم، نباشد می نشینیم (این جمله را در حالی می گوید که ماشین ندارد)
+ امروز خواهر و مادرت رفتند بازار فلان چیز را خریدند.
- میدانی؟! ماشین بودنی راحت هر روز می شود رفت و برگشت و خوش گذراند (یکی نیست به او بگوید که درست است که خانم ها عاشق بازار گردی و خرید هستند اما عشق هر روزی دلزدگی دارد)
+ حمام رفتنت یکی دو روزی دیر شده است ها!
- راستش!! قسمت شوفر این است که دیر به دیر حمام برود (آقا! تو شوفر نیستی که، بر فرض که شوفر بالقوه باشی، حمام، قسمت، قیافه ی من)
+ امروز کار و بار چطور بود؟ مغازه مشتری داشت؟
- نه بابا کدام مشتری!! الآن اگر ماشین داشتم کار پخش مواد غذایی انجام می دادم، خودم می رفتم سراغ مشتری.
این صحبت ها و مکالمه های رد و بدل شده همه سوای فحش و توهین هایی است که از فرط عصبانیت نثار کسانی می کند که باعث شدند ماشین را بفروشد. و البته جدای از خواب ها و رویاهایش که همگی با موضوع ماشین است: زنگ زد، بعد از سلام و احوالپرسی گفت: دیشب خواب دیدم من و مادر با وانت زدیم به دل جاده و با ماشین داریم می آییم خانه ی شما! و کمی بعد قطع کرد.
و باز هم جدای شب هایی که با فکر ماشین صبح می شود: خواهرش به او زنگ زده بود حالش را بپرسد، به او گفت: تا صبح نخوابیدم، داشتم تو جاده رانندگی می کردم. صورت خواهرش که از تعجب کش آمده بود را از پشت تلفن نمی توانست ببیند ولی از جمله ی او: وا! چه می گویی تو؟ آن را حدس زد و تصور کرد و در جواب گفت: تا صبح در رختخواب داشتم رانندگی می کردم.
تمام اینها یک طرف، ترانه هایش یک طرف دیگر: به جان تو! هر چه ترانه مناسب رانندگی است جمع کردم ریختم تو فلش، همه را هم حفظ کردم، یکی اش را گوش کن:
فراری مَ فراری مَ فراری، تا کی شب زنده داری
فراری مَ فراری مَ فراری، امان از دست آگاهی... .
با دیدنش تنها و تنها یاد پیام بازرگانی می افتم، البته با جواب ماشین:
+ سلام
- ماشین
+ جان؟
- ماشین
+ چی؟
-ماشین
+ کجا؟
- ماشین
نگاهش می کنم
- ماشین.
دیروز نگاهی به من انداخت و پرسید:
فردا که از خواب بیدار می شوی و چشم هایت را باز می کنی، اول چیزی که دوست داری ببینی چیست؟
من اگر این سوال را از او می پرسیدم حتما می گفت: نیسون (همان نیسان) آبی سپر استیل.
کمی فکر کردم و جواب دادم: مرگ.
یک لحظه آب و روغن غاطی کرد، پرسید: مرگ؟
گفتم: بله مرگ، خسته شدیم از این زندگی که همه اش باید دوید و به نتیجه ای نرسید.
دستش راستش را گذاشت جیب شلوارش و رفت، جلوبندی اش آمد پایین!!
پرسیدم: تو نمی خوای بمیری؟
گفت: نه بابا!
و من مطمئن بودم و هستم که هنگام جواب سوال من به ماشین فکر می کرد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۰۲
alef sin

وقال رجل للحسین بن علیّ علیه السلام: یا ابن رسول الله أنا من شیعتکم ، قال : اتق الله ولا تدعین شیئا یقول الله لک کذبت وفجرت فی دعواک ، إن شیعتنا من سلمت قلوبهم من کل غش وغل ودغل ، ولکن قل أنا من موالیکم ومحبیکم.

بحار الانوار، العلّامة المجلسیّ، ج68، ص 156، ط مؤسسة الوفاء

مردی به امام حسین علیه السلام گفت: ای فرزند رسول خدا -صلّی اللّه علیه و آله- من از شیعیان شما هستم.
حضرت فرمودند: تقوای الهی پیشه کن و چیزی را ادعا نکن که خدا به تو بگوید: در ادعای خود دروغ گفتی و گناهکار شدی. همانا شیعیان ما کسانی هستند که قلب هایشان از هر گونه خیانت و نیرنگ و مکر پاک باشد. ولی بگو من از دوستان و دوست داران شما هستم.

عن ثابت بن أبی صفیة (ابو حمزة الثمالی) قال: قال علیّ بن الحسین علیهما السلام: إن للعباس عند الله تبارک وتعالى لمنزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة.

الخصال، الشیخ الصدوق، ج 1، ص 68

امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: همانا برای عمویم عباس نزد خداوند جایگاهی است که تمام شهدا در روز قیامت غبطه ی او را بخورند.

عن أبی حمزة، عن علی بن الحسین زین العابدین علیهما السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ما من خطوة أحب إلى الله من خطوتین: خطوة یسد بها [ مؤمن ] صفا فی سبیل الله، وخطوة یخطوها [ مؤمن ] إلى ذی رحم قاطع یصلها، وما من جرعة أحب إلى الله من جرعتین: جرعة غیظ یردها مؤمن بحلم، وجرعة جزع یردها مؤمن بصبر، وما من قطرة أحب إلى الله من قطرتین: قطرة دم فی سبیل الله، وقطرة دمع فی سواد اللیل من خشیة الله. 

الأمالی، الشیخ المفید، ج1، ص 11

امام سجاد علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:
نزد خداوند هیچ گامی محبوب تر از دو گام نیست:
گامی که مومن بر می دارد تا صفی که در راه خدا است را محکم سازد
و گامی که مومن بر می دارد تا با آنکه با او قطع رحم کرده، صله رحم به جا آورد.
و هیچ جرعه ای نزد خداوند دوست داشتنی تر از دو جرعه نیست:
جرعه خشمی که مومن به وسیله ی بردباری آن را باز می دارد
و جرعه ی ناشکیبایی که به واسطه ی صبر آن را بر می گرداند.
و هیچ قطره ای نزد خداوند عزیزتر از دو قطره نیست:
قطره ی خونی که در راه او بر زمین می ریزد
و قطره ای اشکی که در سیاهی شب از ترس او جاری می شود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۳۶
alef sin