آقای یاسی
فامیلش را می گذارم یاسی؛ آقای یاسی. چقدر فامیل ضایعی می شد اگر این فامیل را داشت. فکرش را بکن، تو مدرسه به جای یاسی، صورتی و آبی نفتی و سبز زیتونی صدایت کنند. یا وقتی که بزرگ شوی پشت سرت اینطوری از تو یاد کنند. راستش فامیلی که برایش انتخاب کردم با اسمش بی ارتباط نیست.
آقای یاسی، گذشتن از این فامیل بدون نشستن لبخندی روی لب ها سخت است.
آقای یاسی چند شب پیش مهمان مان بود. دقیقا نسبت فامیلی اش با ما را نمی دانم، همینقدر که پدرش با چند واسطه دایی پدرم به حساب می آید. روی چه حسابی با چند واسطه دایی پدرم می شود؟ خب روی حساب روابط پیچده ی طایفه ای!
روی مبل سه نفره پا روی پا انداخته بود و پدرم کنارش نشسته ومن سمت راستش روی مبل تک نفره. رابطه شان بر عکس فاصله ی نزدیک نشستن الآن شان کنار هم و گرم گرفتن شان، خیلی سرد بود. بی راه نیست اگر بگویم قطب شمالی بین شان وجود داشت!!
آقای یاسی -باز هم این فامیل- چانه ی قوی و محکمی داشت، پر گویی اش نشانه ی قوت و استحکام چانه اش بود و از هر درس سخن گفتن و نظریه پردازی در هر وادی و بیراهه ای علامت سبک مغزی اش.
هنوز که هنوز است نمی دانم چطور حرف به اینجا کشید که گفت: حتی خود خدا هم گفته از زندگی لذت ببرید، بخندید و شاد باشید و نعمت هایی که در اختیارتان گذاشتم همه و همه برای خوشی و لذت بردن است.
ناگفته نماند که آقای یاسی به شدت علاقمند به شوخی و خنده و خوشگذرانی و شب نشینی با دوستان و سفر و موسیقی گوش دادن و خلاصه به قول خودش لذت بردن است. می خندد و خوش می گذراند چون از پیری و چین و چروک روی صورت و موهای سفید، هراس دارد و از هر کسی که به او بگوید: موی سفیدی روی کناره ی سمت راستی سرت دیده می شود، دلخور می شود، و ناراحت و نگران و البته به سرعت راه خانه را در پیش می گیرد که با کمک رنگ، رنگ سفید پیری را از سرش بزداید. لذت های مثبت هجده را هم در سر دارد، که نمی دانم اینها دیگر برای فرار از چیست؟!
برایم جالب بود که خدا در کدام آیه سخن از خلق نعمت برای لذت بردن، سخن گفته است.
آقای یاسی در جوابم گفت: من صبح ها روزم رو با تلاوت چند آیه شروع می کنم، خیلی خوبه. به شما هم توصیه می کنم که حتما این کار رو بکنید، خیلی تاثیر گذاره. اگه حال ندارید بخونید حتما گوش بدید. رادیو قرآن رو گوش کنید.
رو به پدرم کرد و گفت: اول صب که داری میری سر کار تنظیم کن روی رادیو قرآن و گوش بده، خیلی حالتو خوب می کنه.
بعد رو به من ادامه داد: نمیدونم دقیقا کدوم آیه اس ولی اولای سوره بقره اس که خدا میگه: «ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ [ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺣﻖ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ] ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ [ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ] ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ; ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﻣﻴﻮﻩ ﺍﻱ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ ، ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶْ ﺭﻭﺯﻱِ ﻣﺎ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﻃﻌﻢ ﻭ ﮔﻮﺍﺭﺍﻳﻲ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ] ﺷﺒﻴﻪِ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ ، ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ; ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ [ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ] ﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ .(بقره 25)
ببین روزی که از قبل به ما داده شده، همونطوری که تو بهشت برای لذت بردنه، اینجا هم برای خوش گذشتنه.
از قدیم گفته اند «جواب ابلهان خاموشی است»، اما جواب نادان های دانشمند نمایی که احساس می کنند همه چیز دانند و همه فن حریف، چیست؟ احتمالا صرفا لبخندی بر لب. لبخند تلخی برای آزار دیدن گوش از شنیدن چنین اراجیفی و حرام شدن فسفر مغز برای درک چنان مهملاتی. همان کاری که آن شب انجام دادم؛ لبخندی تحویلش دادم.
پیش از خداحافظی، آقای یاسی دعوتم کرد که این هفته با هم نماز جمعه برویم.
بعد از اینکه کار جدیدش را به عنوان بازپرس دادگاه های... شروع کرد، هیچوقت نماز جمعه و نماز جماعت مسجد محل شان را ترک نکرد.
آره به خدا!!🤙🏻 امیدوارم یه روزی مردم بفهمنش
نه عزیزم وظیفه بود محتوای خوب خوندنش می ارزه 🤩