آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام مجتبی» ثبت شده است

محمّد بن یحیى و أحمد بن محمّد عن محمّد بن الحسن عن القاسم النّهدیّ‌ عن إسماعیل بن مهران عن الکناسیّ‌ عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال: 
خرج الحسن بن علیّ‌ علیه السّلام فی بعض عمره-و معه رجل من ولد الزّبیر-کان یقول بإمامته-فنزلوا فی منهل من تلک المناهل-تحت نخل یابس قد یبس من العطش-ففرش للحسن علیه السّلام تحت نخلة و فرش للزّبیریّ‌ بحذاه تحت نخلة أخرى. 
قال فقال الزّبیریّ‌ و رفع رأسه-لو کان فی هذا النّخل رطب لأکلنا منه 
فقال له الحسن-و إنّک لتشتهی الرّطب. 
فقال الزّبیریّ‌ نعم-قال فرفع یده إلى السّماء-فدعا بکلام لم أفهمه-فاخضرّت النّخلة ثمّ‌ صارت إلى حالها-فأورقت و حملت رطبا. 
فقال الجمّال الّذی اکتروا منه-سحر و اللّه 
قال فقال الحسن علیه السّلام ویلک لیس بسحر و لکن-دعوة ابن نبیّ‌ مستجابة-قال فصعدوا إلى النّخلة-فصرموا ما کان فیه فکفاهم. 

 

 

الکافی، کتاب التواریخ، باب مولد الحسن بن علی علیهما السلام، ح4

 

 

امام صادق علیه السّلام فرمود:حسن بن على علیه السّلام سالى براى عمره با مردى از فرزندان زبیر که عقیده به امامتش داشت به سفر رفت و در زیر نخل خرمائى خشک‌بار انداختند،آن نخله از بى‌آبى خشک شده بود، براى حضرت زیر آن نخلۀ خشک و براى آن زبیرى زیر نخلۀ دیگرى برابر آن حضرت فرش انداختند 
امام صادق علیه السّلام فرمود:آن زبیرى سر برداشت و گفت:اگر این نخله رطبى داشت ما از آن مى‌خوردیم،امام حسن به او فرمود:تو میل رطب دارى‌؟زبیرى گفت:آرى،زبیرى گفت:آن حضرت دست به آسمان برداشت و سخنى گفت که من آن را نفهمیدم آن نخله سبز شد و به حال آمد و برگ کرد و رطب آورد،جمّالى که شتر از او کرایه کرده بودند گفت:به خدا جادو است. 
امام حسن علیه السّلام به او فرمود:واى بر تو جادو نیست ولى دعاى مستجاب پسر پیامبر است،گوید:از نخل بالا رفتند و آنچه رطب داشت چیدند و براى آنها کافى بود.

 

 

أعزیکم بذکری استشهاد الإمام حسن بن علی المجتبی علیه السلام

سالگرد شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می کنم.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۸ ، ۲۱:۴۱
alef sin


عن أبی عبد الله علیه السلام قال: خرج الحسن بن علی علیهما السلام إلى مکة سنة ماشیا، فورمت قدماه، فقال له بعض موالیه: لو رکبت لسکن عنک هذا الورم، فقال کلا إذا أتینا هذا المنزل فإنه یستقبلک أسود ومعه دهن فاشتر منه ولا تماکسه، فقال له: بابی أنت وأمی ما قدمنا منزلا فیه أحد یبیع هذا الدواء فقال له: بلى إنه أمامک دون المنزل فسارا میلا فإذا هو بالأسود، فقال الحسن علیه السلام لمولاه: دونک الرجل، فخذ منه الدهن وأعطه الثمن، فقال الأسود: یا غلام لمن أردت هذا الدهن؟ فقال للحسن بن علی فقال: انطلق بی إلیه، فانطلق فأدخله إلیه فقال له:

 *بأبی أنت وأمی لم أعلم انک تحتاج إلى هذا أو ترى ذلک ولست آخذ له ثمنا، إنما أنا مولاک ولکن ادع الله أن یرزقنی ذکرا سویا یحبکم أهل البیت، فإنی خلفت أهلی تمخض، فقال: انطلق إلى منزلک فقد وهب الله لک ذکرا سویا وهو من شیعتنا.* 



 امام صادق علیه السّلام فرمود:حسن بن على علیه السّلام یک سال پیاده به مکه مى‌رفت و دو پایش ورم برداشت یکى از بستگانش عرض کرد: 

اگر سوار شوید،این ورم فرونشیند،فرمود:نه هرگز،وقتى به این منزل برسیم مرد سیاهى جلوت آید که روغنى با خود دارد،آن را بخر و در قیمت آن با او چانه نزن،وابستۀ آن حضرت گفت:پدر و مادرم قربانت ما به هیچ منزلى نرسیدیم که کسى باشد و چنین دوائى بفروشد،به او فرمود:چرا،آن مرد در پیش تو است اندکى به این منزل مانده،یک میل راه طى کردند بناگاه آن سیاه پیدا شد،امام حسن علیه السّلام فرمود:برو نزد این مرد و دارو را از او بگیر و قیمت آن را به او بده، 

آن سیاه گفت:اى غلام این روغن را براى کى مى‌خواهى‌؟ 

گفت:براى حسن بن على علیه السّلام،گفت:مرا نزد آن حضرت ببر،او را خدمت آن حضرت آورد،مرد سیاه به آن حضرت عرض کرد:پدر و مادرم قربانت من نمى‌دانستم شما نیاز به این دارو دارید،تو خودت این را مى‌دانى‌؟من در برابر آن بهائى نمى‌گیرم همانا من غلام شما هستم ولى نزد خدا دعا کن که یک پسر درستى به من بدهد و دوستدار شما خانواده باشد،زیرا من خانوادۀ خود را در حال زائیدن گذاشتم و آمدم،امام حسن علیه السّلام فرمود:به منزلت برو که خدا به تو پسر سالمى بخشید و او از شیعیان ماست. 


الکافی، کتاب الحجة، ابواب التواریخ، باب مولد الحسن بن علی علیهما السلام، ح 6

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۳۰
alef sin