آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجلسی» ثبت شده است

#برشی_از_یک_کتاب

#رمان_اجتماعی


معمولا ویژگی های هر انسان به دو چیز بستگی دارد؛ یکی آنچه در خود دارد و دیگری آنچه از دیگران می گیرد و چیزی که افراد را از یکدیگر متمایز می کند نسبت میان این دو عامل است. بعضی، و باید گفت بیشتر مردم، زحمت تفکر و تأمل و استقلال اندیشه را به خود نمی دهند و مثل چرخی هستند که در همان جهت مرسوم و معمول دور می زند. این گروه در گفتار و رفتارشان از دیگران سرمشق می گیرند و به همان راهی می روند که عادت کرده اند و آداب و سنتها به آنها یاد داده است؛ ولی هستند کسانی که چنین نیستند و با موتور اراده و فکر خود حرکت می کنند و پیرو افکار و عقایدی هستند که به یاری تجربه و اندیشه به آن رسیده اند؛ عقاید و افکار دیگران را وقتی می پذیرند که محک بزنند و خوب و بد آن را بسنجند.



رستاخیز، لئو تولستوی، مترجم: محمد مجلسی، صفحه 537 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۱۴
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#رمان_اجتماعی


از اعتقادات بی پایه ی بیشتر مردم یکی این است که خیال می کنند هرکس دارای خصوصیاتی است تغییر ناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب؛ این هوشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل... حال آنکه اینجور نیست. می شود گفت فلانی ظاهرا آدم بدی نیست؛ یا فلانی تا حالا نشان آدم کم هوش و حواسی نیست، یا فلانی در بیشتر کارها زرنگ و فعال است. ولی نمی توان به قاطعیت گفت که آن شخص خوب است و این شخص بد. آن یکی آدمی است باهوش و این یکی آدمی است نفهم و بی استعداد. و متاسفانه غالبا اینجور قضاوت می کنیم. آدم ها مثل رودخانه اند؛ اگر چه همه یک شکل و یک جورند ولی رودخانه را که دیده اید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت می کند گاهی تند، گاهی به کوهسار می رسد باریک می شود، گاهی به دشت می رسد پهن می شود، وسعت پیدا می کند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرف تر گرم می شود؛ یک زمان آرام است و یک زمان طغیان می کند. هر انسانی در خود عناصر خوب و بد را دارد؛ گاهی روی خوبش را نشان می دهد، گاهی روی بدش را؛ گاهی عناصر خوبش را به کار می گیرد و گاهی عناصر بدش را به کار می اندازد.



رستاخیز، لئو تولستوی، مترجم:محمد مجلسی، صفحه 292

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۱۰
alef sin

#برشی_از_یک_کتاب

#رمان_اجتماعی


معمولا هر کس هر شغل و حرفه ای داشته باشد خیال می کند برای جامعه سودمند است و از هر نظر اهمیت دارد. در اشتباهند آن ها که خیال می کنند دزدها، آدم کش ها، جاسوس ها و فاحشه ها شغل خود را ننگین می شمارند و از آن شرمساراند؛ حقیقت جز این است. افرادی که در اثر خطای خویش یا بدبیاری به کارهای ناپسندی کشیده می شوند، برعکس تصوّر ما از وضع خود ناراحت نیستند؛ حتی توقع دارند همه به آن ها احترام بگذارند و برای این منظور با کسانی نشست و برخاست می کنند که آن ها را محترم بشمارند و عقاید و افکارشان را بپذیرند. ما از این تعجب می کنیم که دزدها به زبردستی خود در سرقت می بالند؛ فاحشه ها به هرزگی خود و آدم کشها به بیرحمی خودافتخار می کنند. علت تعجب ما این است که میان آن ها زندگی نمی کنیم و با محیط آن ها بیگانه ایم. ولی هنگامی که می شنویم ثروتمندی از مال و منال خود که از غارت مردم به دست آمده حکایت می کند، یا سرداری از قهرمانی هایش که جز آدمکشی و بیرحمی نیست، داستان می گوید، یا آدم صاحب مقامی از اعمال قدرت خود که جز ظلم و استبداد نیست به افتخار حرف می زند، تعجب نمی کنیم و اگر ما درباره ی این افراد قضاوت بد نمی کنیم و آن ها را غارتگر و آدمکش و ظالم نمی دانیم به این علت است که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که این نوع کارها را زشت و ناپسند نمی شمارند بلکه مایه ی افتخار می دانند و ما هم ذرّه ای از این فضای گسترده، و عضوی از این جامعه هستیم.


رستاخیز، لئو تولستوی، صفحه 227-228

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۳
alef sin