آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

فحشی به نام روشنفکری

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ق.ظ

ناله ها به آسمان خاست و چشمه های اشک جوشیدن گرفت.

همه ی احساس های نهفته ی غم انگیز٬ در این چند ساعت راهی به بیرون پیدا کرد٬ گوییا که این حادثه نیشتری بود بر زخم چرکین حاصل از این نهفته ها.



چشم های آبی٬ موهای بور٬ صورت های سفید و سرخ

زبان جهانی٬ طبیعت سرسبز٬ آب و هوای خوش

حقوق بشر٬ حقوق حیوانات٬ حقوق حیوانات انسان نما(به نام آزادی به کام همجنس بازی٬ که حتی حیوانات هم به آن دچار نمی شوند)


ملاک و معیار انسان و انسانیت چیست؟؟؟

تفاضل و برتری در انسانیت هست؟ بعضی انسان تر از بقیه اند؟؟


جواب این سوالات و دیگر سوالات از این دست را باید ادم هایی بدهند که باعث شده اند «روشنفکری» معنایی با بار منفی به خود بگیرد و «روشنفکر» بشود فحشی تمام عیار!!!

«روشنفکر» در حوزه ای که بخواهد فعالیت کند٬ قبل از شروع فعالیتش چشم باز می کند٬ خوب می نگرد٬ احساس کاستی در آن حوزه می کند٬ احساس درد٬ و ناچار به درمان کردن می پردازد و به اصلاح گرایی.

اما امان از وقتی که کسی ادعای «روشنفکری» کند و با یک چشم باز به مسایل بنگرد و احساس دردش گاهی بگیرد و گاه ول کند!!

وقتی می گیرد ملاک انسانیت برای همه یکی می شود و داد و قالش بالا می رود که وامصیبتا! وا انسانا! وا انسانیتا! انسان بودن که به رنگ چشم نیست٬ به رنگ پوست نیست٬ به آب و هوای خوش نیست٬ به هر نوع آزادی نیست٬ انسانیت٬ پسوند «تر و ترین» ندارد و همه در آن مشترک اند٬ چه هنرمند٬ چه بی هنر٬ چه کارمند٬ چه بیکار و ... .

اما گاهی که ول می کند٬ دیگر ول می کند٬ با همان چشم بسته نگاه می کند!! نمی بیند٬ و اینجا است که متوجه می شوی شعار دادن و سخنرانی کردن کاری ندارد٬ درد نداشته را فریاد می زند و سوز نچشیده را به نمایش می گذارد.

برای فرانسوی شمع روشن می کند٬ تاج گل هدیه می برد٬ برای انگلیسی مجلس ختم می گیرد و برای مرگ انسانیت عزا به پا می کند و اشک می ریزد و فاتحه اش را‌ می خواند.

 اما برای یمنی٬ سوری٬ عراقی٬ بحرینی کک نه به جانش می افتد نه سراغش را می گیرد!!!

در این هنگام است که می فهمی «درد روشنفکری» اش ول کرده٬ اشک هایش برای اروپایی ناشی از انسان تر بودن انسانیت بعضی ها است که چشم هایشان آبی است و موهایشان بور و صورت هایشان سفید٬ همان ها که دم از همه چیز می زنند حتی آزادی کاری که حیوانات حاضر به انجامش نیستند٬ اما در برابر مخالفت با بعضی باورهای ثابت نشده شان-هولوکاست- آزادی را منطقه ی ممنوعه و خط قرمز غیر قابل تجاوز می شمارند.

با عرض پوزش از روشنفکران واقعی و بدون هیچ معذرت خواهی از مدعیانش٬ «روشنفکری» در این سرزمین٬ «ویاری» است که برای اروپایی ها می گیرد که مبادا بچه اش در آینده خدای نکرده از قافله ی تمدن عقب بماند و نقصی از این جهت به آن وارد شود٬ ولی برای این طرفی ها ول می کند چرا اگر بگیرد٬ بچه ارتجاعی می شود.

«روشنفکری» دردی است که همانند اخلاقش نسبی است٬ نسبت به یکی می گیرد و نسبت به دیگری از یاد می برد که بگیرد.

«روشنفکری» در این سرزمین ناقص متولد شد و ناقص هم می زاید و از گذشته اش ارث می برد؛ یک چشم به دنیا آمد و یک چشم به دنیا می آورد.

«روشنفکری» فحشی است که سبب فحش شدنش٬ ادا و اطوار مدعیانش است٬‌ مدعیانی که ناقص پذیرفتنش٬ و ناقص پروراندند و ناقص ارائه کردند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">