آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

بی صدا مرده ایم

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۵۶ ب.ظ

درد آدم ها نشانه است٬ نشانه ای از کمبود٬ از نقص٬ زنگ خطری است مبنی بر وجود بیماری و هشداری است برای نیازمندی به درمان.

درد با این نگاه و از این زاویه٬ نعمت است٬ خیر است و خوبی.

اما امان از بیماری بدون درد٬ بدون آن که بدانی زمینت می زند... .


درد اختصاصی به جسم ندارد٬ گاه درد روحی٬ روانی٬ نفسانی٬ هر چه که اسمش را بگذاری٬ سخت تر از درد مربوط به جسم است.

درد جسمانی که نشان از بیماری دارد٬ نهایتش آن است که نفس آدمی را بند می آورد و سرش که بالا بود را به خاک می رساند و چشم ها را می بندد٬ اما درد روحی٬ گاهی چنان به جانت می نشیند که در عین اینکه داری نفس می کشی و خون در رگ هایت جریان دارد و راه می روی٬ مرده ای٬ مرده٬ مرده ای متحرک.

درد های روحی٬ همگی نشان از نقص و کمبود شخصی که دارد درد می کشد٬ ندارد٬ بلکه بعضی دردها علامتی است بر بزرگی روح و شخص و شخصیت انسان؛ هنگامی که درد غیر داری٬ دلت می سوز از نداری غیر خودت و با وجود نیاز٬ قرض می دهی یا می بخشی ٬ رگ غیرتت باد می کند که نامردی مزاحم ناموس مردم شده است و پا جلو می گذاری که زیر گوش مزاحم چنان سیلی ای بخوابانی که نفهمد از کجا خورده٬ خونت به جوش می آید و با دیدن بعضی صحنه دوست داری کاری انجام دهی و دست کسی که زمین خورده را بگیری و بلندش کنی و اتفاقاتی از این دست و دردهای چنین٬ همه نه هشدار٬ که اعلام اند و اعلان؛ با صدای بلند٬ احساست جار می زند که روح صاحب من بلند است.

این گونه درد ها٬ یکی از مهم ترین و اساسی ترین تفاوت جسم و روح است؛ درد در یک ناحیه همه اش هشدار است و در ناحیه ای دیگر اعلان.

اما همه ی درد های روحی این چنین نیستند٬ و بی شباهت به دردهای جسمی نمی باشند.

درد هایی که حسش می کنی و کمبود روحی ات را یادآور می شود٬ خیر است و نعمت٬ که حواست را جمع می کند که نقص داری٬ با کمبود مواجهی.

اما درد هایی که نیستند٬ خبری از بیماری نمی دهند٬ بی صدا انسان را به مرده ای متحرک تبدیل می کنند٬ نبودشان نقمت است٬ بدبختی است٬ بیچارگی است٬ مرگ تدریجی است٬ مرگ... .

مرده احساس ندارد٬ درک ندارد٬ شعور ندارد٬ او را بزنی دردش نمی آید٬ شکلک برایش در بیاوری نمی خندد٬ روضه دم گوشش بخوانی گریه اش نمی گیرد٬ شعر برایش بخوانی احساسی نمی شود٬ آواز بخوانی دست نمی زند٬ سر نمی جنباند٬ نمی رقصد٬ مرده است.

بیماری بدون درد این روز های من و ما٬ از این جنس است٬ از این سنخ است٬ بی تفاوتیم٬ نه آتش می گیریم٬ نه سرد می شویم٬ نه می دویم٬ نه می خیزیم٬ نه دل می دهیم٬ نه گلویمان گیر می کند٬ نه ناراحتی مان دوام دارد نه خوشحالی مان...

خلاصه٬ بی صدا مرده ایم...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">