«دربست آبادان»
توانایی آدم ها در انجام کاری که ادعا می کنند٬ متفاوت است؛ عده ای هستند که فوق آن چه ادعا کرده اند٬ می توانند کاری را انجام دهند -ناگفته نماند که ممکن است آن چه ادعا کرده اند٬ نسبت به توانایی آن ها پایین باشد- عده ای دیگر مطابق با ادعای خودشان٬ عمل می کنند. در مورد این دو دسته حرفی نیست و ما از آن ها کمال تشکر را داریم!!!
دسته ی سومی هستند که فوق توانایی خود ادعایی را جار می زنند٬ که این دسته در زمانه ای نه چندان دور ملقب به «خالی بند» بودند و در این زمانه لقب «قمپز در کن» را به خود اختصاص داده اند. نکته ای که باید همیشه مد نظر داشت٬ آن است که هر گاه با «قمپز در کن» ی مواجه شدید٬ بلافاصله پس از «قمپز در کردنش» باید بگویید: آبادان یک نفر!!!
«خالی بند» های قدیمی و «قمپز در کن» های جدید٬ در هر لباس و کسوتی ممکن است ظاهر شوند و خود را نمایان کنند. اصولا خصوصیت «قمپز» این است که کوچک و بزرگ و باسواد و بی سواد و تمام کسانی که در گروه های متضاد و متناقض دسته بندی می شوند را شامل می شود و در بر می گیرد.
«قمپز در کن» گاهی دختر جوان عاشقی است که برای فرار از ترشیدن به معشوق خود می گوید: من برای رسیدن به تو حاضرم در خانه خرابه ای که پر از سوسک است٬ زندگی کنم و گاه پسر جوان عاشقی است که به دلبر پولدار چاق دماغ گنده ی خود می گوید: من برای رسیدن به تو از «آنجلینا جولی» هم گذشته ام. زمانی بازیگری است که بر این باور است که به عشق مردم و برای مردم و با تمام وجود و از اعماق قلبش در فیلم ها نقش ایفا می کند و به بازی می پردازد٬ اما درخواست طرفدارن مردمی اش برای عکس گرفتن را مزاحمت می داند٬ و زمانی دیگر٬ خواننده ای است که جایگاه اجتماعی خودش را نتیجه ی حمایت های مردمی می داند و معتقد است٬ صاحب اصلی صدای او مردم اند و اصلا حیات و ممات او بسته به اقبال و ادبار مردم است٬ اما در دوگانه ی کنسرت داخل کشور با پول کمتر و کنسرت خارج کشور با پول بیشتر٬ بی تردید و بدون چون و چرا کنسرت خارجی را قبول می کند ولو آنکه تخفیف بدهد و پول کمتری بگیرد.
در تمام موارد فوق و موارد مشابه٬ جمله ی «آبادان یک نفر» صدق می کند و کافی به نظر می رسد٬ اما گاهی این جمله به هیچ وجه من الوجوه٬ کفایت نمی کند و جمله ی «دربست آبادن» را باید به کار برد. به عنوان مثال٬ اگر مسئولی پس از سه سال مسئولیت و با این باور که برای کارآمدی بهتر و بیشتر صنعت٬ باید مدیر از خارج وارد کرد٬ دو-سه ماه آخر مسئولیت خود٬ ادعا کند که بسته ی جامع اشتغال را آماده کرده است و با اجرای این بسته می توان معضل بیکاری را تا حد زیادی کاهش داد٬ حتما و صد البته حتما باید گفت:«دربست آبادان». و یا اگر دیگری که می خواست گزارش برنامه هایش را صد روزه به مردم ارائه کند و نشان دهد که چقدر کاری است و کار انجام داده است٬ بعد از نزدیک به چهار سال بگوید: «ما به تمام وعده هایی که به مردم دادیم عمل کردیم»٬ شما چاره ای ندارید جز اینکه بگویید:«دربست آبادان».
همچنین اگر مسئولی ادعا کرد که: ما عمیقا به آزادی مطبوعات و گردش اطلاعات باورمندیم و به خدا پناه می بریم از اینکه در دهان منتقدین را ببندیم٬ اما منتقدین را بی سواد٬ بی شناسنامه ای خواند که باید حواله به جهنم داد٬ دیگر نمی توان بگویید:«دربست آبادان»٬ چرا که به جهنم حواله داده شده اید!!!!
خلاصه آنکه ما در این زمانه٬ با «قمپز در کن» هایی مواجه هستیم٬ که گاه قدرت و مکنت دارند و در برابرشان فقط باید سکوت کرد و برای «قمپز»هایی که در می کنند٬ باید تشویق شان کرد٬ و گرنه آدم هایی هستیم بی شناسنامه که از فضا آمده ایم و سواد نداریم٬