چیستی روح برجام
«روح» حقیقتی است که عده ای به انکار آن پرداختند و عده ای دیگر دلایل متعددی را بر وجود آن اقامه کرده اند. چنانکه حقیقت آن نیز مورد بحث واقع شده و سخنان مختلفی در مورد آن به زبان آمده است٬ از جمله آن که روح حقیقتی لطیف است و به دلیل لطافت قابل رؤیت نیست٬ که طبق این نظر «روح» مادی است. قول دیگر آن است که «روح» حقیقتی مجرد است و مادی نیست.
گذشته از اقوال و سخنان و دلایل و براهین٬ چند وقتی است بحث جدیدی به مباحث مربوط به «روح» مطرح می شود به نام «روح برجام» که اساسا ماهیتش چیست؟؟! و از چه سنخ موجوداتی می باشد و ویژگی های آن چیست؟!!
در جواب این سوال٬ جواب هایی متعددی نمی بینیم٬ چرا که اساسا «روح برجام» برای کسانی که اولین بار از آن سخن گفته اند کاملا واضح و روشن و آشکار است و نیازی به توضیح ندارد٬ و اینکه دیگران شناختی از این حقیقت نمایان و مبرهن ندارند٬ مشکل از خود آن ها است و باید خود را به سطحی برسانند که بتوانند به روح برجام شرفیاب شوند!!!
با تمام این سخنان هر چند روح برجام برای ما منکشف نیست و شناختش بدیهی نمی باشد٬ لکن با توجه به صحبت ها و سخنان آنانی که به شرف حضور «روح برجام» نائل شده اند٬ می توان شناختی از دور نسبت به آن پیدا کرد و آدمی را از تاریکی مطلق خارج ساخته به اندک روشنایی وارد سازد.
«روح برجام» اساسا مجرد از ماده است و محدود به حد مشخصی نیست٬ به این دلیل که گاه در لباس «آفتاب تابان» ظاهر می شود که به دلیل تابان بودنش٬ برای دیدن آن نیازمند عینک آفتابی می شویم و گاه «ابر»ی می شود که اگر بخواهد ببارد٬ برای باریدن نیازمند فعل و انفعالات شیمیایی و این حرف های غیرعلمی!! نیست بلکه با توجه زمینی که زیر آن است٬ می بارد یا از باریدن خودداری می کند و چنان موجود فعال و هوشمندی است که اگر روی زمینی قرار گیرد که سرسبز باشد و سروهای بلند آن زمین درخواست باریدن کنند٬ می بارد و اگر بر روی کویر سایه اندازد٬ به همان سایه انداختن اکتفا می کند و از باریدن امتناع می نماید. نکته ی دیگر در این مورد آن است که وقتی در هیبت آفتاب درآید٬ نگاه کردن به آن چشم را می زند اما وقتی قبای ابر را به تن می کند٬ رعد و برقش در همان آسمان صورت می گیرد و صدای آن به گوش نمی رسد و چنانچه صدای آن توسط زمینیان شنیده شود٬ افراد خواب را به هیچ وجه بیدار نمی کند.
ویژگی دیگر «برجام و روحش» آن است که «فتح الفتوح» و به مثابه و همطراز «فتح خرمشهر» است که دست خدا از آستین غیب در آمد و آن را به انجام رساند و «سایه ی جنگ» و شر آن را از مردم دور کرد٬ اما دستاورد آن «تقریبا هیچ» بود٬ و این یعنی آن که فلاسفه که گفته اند٬ اجتماع نقیضین محال است٬ سخنی غیر کارشناسانه و ناآگاهانه بر زبان رانده اند و به خورد متفلسفین داده اند٬ چرا که «روح برجام» ثابت کرد که هم دستاورد دارد و هم دستاورد ندارد.(ممکن است کسی خرده بگیرد که٬ دستاورد آن تقریبا هیچ بوده است٬ نه آنکه هیچ دستاوردی نداشته باشد٬ لذا قاعده ی محال بودن اجتماع نقیضین٬ همچنان استوار و پابرجاست٬ که در جواب می گوییم٬ حق با شما است اگر مقصود «تقریبا هیچ»٬ همان مدلول مطابقی باشد و بس و اگر مقصود از این «تقریبا هیچ» همان باشد که ما گفتیم٬ قاعده نقض شده است٬ تامل کنید!!!).
ویژگی دیگر «روح برجام» آن است که با بعضی تحریم هایی که توسط آمریکا علیه دولت و ملت صورت می گیرد٬ اصلا مغایرت و منافات ندارد و چنانچه منافات داشته باشد٬ فقط از یک طرف منافات دارد؛ همان طرفی که تحریم علیه او صورت گرفته است٬ لکن از نگاه تحریم کننده به هیچ وجه من الوجوه منافات نداشته و ندارد بلکه چنین قابلیتی را دارا است که تحریم های بیشتری صورت پذیرد و ککش هم نگزد. اما همین «روح برجام» که هیچ منافاتی ندارد با وضع تحریم های جدید٬ چنان عملکردی از خود بروز می دهد و چنان سعه ی وجودی پیدا می کند٬ که نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری٬ مانع از وضع تحریم های جدید شده٬ و وضع آن ها را موکول به بعد از انتخابات می کند!!!
خلاصه آنکه «روح برجام» همچون ماهیت لیسیده ای است که منطقیین و فلاسفه از آن سخن به میان آورده اند و ممکن است هر چه باشد٬ و برای نزدیکی این جمله ی آخر به ذهن شما باید توضیح داد که «روح برجام» مانند سایه ای است که از دور دیده می شود؛ همانطور که آن سایه ممکن است انسان باشد٬ ممکن هم است گرگ و شغال باشد.