فتح الفتوح بدون دستاورد
«آفتاب تابان» رییس جمهور و همکاران در شبانگاه ایرانیان، پس از آن که در پس ابرها قرار گرفت، به شب ظلمانی و تاریک و دیجور رسید و ناپدید شد تا پیروزی ای که بنابر گفته ی بعضی ها «بزرگترین پیروزی ملت ایران» است به هیچ انگاشته شود و شکستی تاریخی شمرده شود.
آمریکا از برجام خارج شد تا سرما به باغ های سیب و گلابی بزند و خسارت و ضررش باقی بماند. باغ هایی که صاحبان آنها با وجود نصیحت دلسوزانه و پدرانه از بیمه کردنشان امتناع و خودداری کردند چرا که باغبان سابق را «فردی مودب» دیدند و نخواستند ببیند که باغبان های مودب و دیوانه هر دو دشمن اند هر چند به اعتقاد آن ها کارگزاران کدخدا باشند.
«فتح الفتوح» دولت پس از آنکه «تقریبا هیچ دستاوردی» نداشت، به شکستی مفتضحانه بدل شد و بعید نیست که در کنار عهدنامه ی ترکمانچای به عنوان خیانتی بزرگ به ایران در تاریخ معرفی شود، آن هم شکستی که باعث و بانی اش کسی است که سال های نه چندان دور پلمپ تاسیسات هسته ای در دوران دبیری شورای امنیت را به کام مردم ایران چشاند. پیروزی ای که در کنار فتح خرمشهر قرار گرفت اما جز از کار افتادن قلب راکتور اراک هیچ نتیجه ای نداشت و حیثیت و غیرت ایرانی را که یک وجب از خاک وطن را طی هشت سال به دشمن نداد، زیر خروارها بتن دفن کرد.
برجامی که می خواست آب را با خود بیاورد، به خشکسالی ایران نرسید و نفس های خود را از محیط زیست دریغ کرد و به حال آن فایده ای نداشت.
ابر برجام که بارور شده بود، بر زمین همسایه بارید و بی مزد و مواجب مواهب خود را به آن ها بخشید و دست زحمت کش را تا مرفق در پوست گردو قرار داد.
تا پیش از این «هووها» می خواستند «نوزاد برجام» را بکشند اما امشب پدر برجام که کدخای دهکده بود، اقرار به نحسی نطفه ی فرزند خود کرد و آن را از خود نفی کرد و از دادن نفقه ی زن و فرزند امتناع کرد تا مادر دست به دامان شاهدان عقد و مواقعه شود و تمام تلاش خود را بکند تا پسر را به پدر ملحق کند و نفقه ی خود و فررندش را بستاند و متهم به فحشا و منکر نشود.