روضه ای نیمه آزاد از این روزهای بچه های مادر از دست داده...
خانه ای سوت و کور بعد از رفتن خانمِ خانه، مادرِ بچه ها. هر کدام گوشه ای کز کرده اند و رد اشک روی گونه های شان مانده است. بی صداترین تشییع را شبانه انجام داده اند؛ بی صدا گریه کردند، بی صدا بر سر و سینه زدند، بی صدا تشییع کردند و بی صدا و بی نشان دفن کردند و برگشتند.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ
ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻧﻴﺮﻭ ﺩﺍﺩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ; ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ .(الروم/54)
همیشه حرفش در خانه بود وقتی که همه ی شهر از او می گفتند؛ پدربزرگی که ثروتش زبانزد شهرش بود و الآن دشداشه و عبای سوراخش را نمی تواند عوض کند. فقیر شدنش به دلیل ولخرجی و فساد نیست. مردی که تمام عمرش سر زمین کار کرده است و دانه دانه کاشته که خوشه خوشه برداشت کند، کسی که بیشترِ زمین هایش را شلتوک و گندم پوشانده اما از کناره ی تل های خاکی جوی آب کنار زمینش بی خیال نمی گذرد و نخل های خرمایش را آنجا می کارد و چند اصله زیتون را هم زینت بخش زمینش قرار می دهد، این مرد نه ولخرج است و نه فاسد. اما زورِ عشق به پسرانش چربید و خودش و همسرش و دخترانش را بی نصیب از مالی کرد که عمری برای جمع آوری اش دوید، جنگید، چوب خورد و چوب زد.
دو دستش را در جیبش کرده بود و شاخه ی گیاه کوچکی که معلوم نبود از کدام چراگاهی آورده بود، گوشه ی لبش گذاشته، بلند بلند آواز می خواند:
«زیرِ آسمونِ این شهر نه غمی دارم نه غصه ای
بی باک و نترس می گردم و می چرخم چون آواره ای
غمگین نباش، لبخند بزن برایم، ای تک درختم
دردا که غمگین شوی، ای نازنینْ عشقِ مستم»
عَنْ عَائِشَةَ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِه] وَسَلَّمَ، قَالَ: وَهُوَ فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ:
«یَا فَاطِمَةُ، أَلَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَسَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَسَیِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ؟»
هَذَا إِسْنَادٌ صَحِیحٌ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ هَکَذَا.
المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیسابوری، کتاب معرفة الصحابة، باب ذکر مناقب فاطمة بنت رسول اللّه صلّی اللّه علیه [و آله] ح 4740، (الطبعة الأولی 1411ه-1990م، دار الکتب العلمیّة-بیروت، ج3، ص 170)
عائشه [همسر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله] گفت: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در همان بیماری که در اثر آن رحلت کردند، فرمودند:
ای فاطمه! آیا راضی نمی شوی که سرور زنان عالم و سرور زنان این امت و سرور همسران مومنان باشی؟
[حاکم نیشابوری نویسنده ی مستدرک می گوید:] سند این حدیث صحیح است و [بخاری و مسلم] به این شکل آن را نقل نکرده اند.
*** هیچ کس جز علی علیه السلام شایسته نبود که مردت باشد، و هیچ کس هم به اندازه او از رفتنت غمگین نشد.
*** تو سرور زنان مومنانی و مردت سرور مومنان، که زن و شوهر باید کفو هم باشند.
*** علیِ تو جدا کننده ی بهشتیان از جهنمیان است؛ در هر که بوی و خوی فاطمه ببیند به بهشت راهنمایی اش می کند و در هر که نبیند به جهنم، که تو فاطمه ای؛ بریده و دور شده از آتش، خودش و ذریه اش و شیعیانش.
وَ قَالَ (علیه السلام):
مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِی مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ.
نهج البلاغه ترجمه دشتی، حکمت 127
و درود خدا بر او، فرمود:
آن کس که در عمل کوتاهى کند، دچار اندوه گردد، و آن را که از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نیازى نیست.
__________
دراز کشیده روی شکم با موبایلش ور می رفت و کانال های مختلف تلگرام را جستجو می کرد. از کانال خبری با خبرهای ریز و درشت و مهم و بی اهمیت یکی یکی گذشت. تمام که شد رفت سراغ کانال طنز و جوک و خنده. فیلم ها و عکس های مختلف را در این کانال دانلود کرد.
روزها به راحتی و بدون هیچ وقفه ای می گذرند و شب می شوند. صبح از خواب بیدار می شوم تلویزیون را روشن می کنم، کانال های مختلف را بالا و پایین می کنم تا برنامه ای که سرگرمم کند، پیدا کنم. سرگرم شدن برای فراموش کردن دل مشغولی و مسکّن هایی برای به گوشه فرستادن درد و حس نکردنش. هیچوقت لب به عرق سگی و هیچ مست کننده ای نزدم و هیچ وقت هم نمی زنم، اما مدام مستم، بدون هیچ احساس دردی.