سقف کوتاه آرزو
#باران که می بارد چه تند باشد و چه به قول گفتنی: #منچستری، #مردم شهرها و کشورهای مختلف از بارش باران خوشحال می شوند و برخی از آنها نیش شان تا بناگوش باز می شود و بعضی دیگر بسته به حس و حالشان؛ #تنهایی، #دو_نفره و یا #دسته_جمعی تصمیم می گیرند زیر باران قدم بزنند و یا پس از تمام شدن بارش باران از هوای #دلپذیر لذت ببرند. این قاعده بر همه و یا بهتر است بگویم اکثر شهرای #کشور و کشورهای دیگر منطبق است الّا شهرهای #خوزستان خصوصا شهرهای #جنوبی مثل #اهواز و #آبادان و #خرمشهر و دیگر شهرها. در این شهرها #مردم عمدتا در #آمپاس شدید #تضاد بین #خوشحالی و #ناراحتی قرار می گیرند؛ از یک طرف از بارش باران #خوشحال و #شادمان اند و از طرف دیگر #غصه ی خیابان های همیشه پر از آبِ پس از باران را می خورند و مجبورند یا در #خانه بنشینند البته اگر در این مواقع در شهر اعلام #تعطیلی کنند و یا پاچه های شلوار را بالا بدهند و بروند سر کار و #مدرسه و #دانشگاه.
این #مشکل، مشکل #امروز و #دیروز نیست، از وقتی در این شهر چشم باز کردم این گرفتاری را دیدم به خصوص زمانی که در منطقه ی #کوی_علوی(#شیلنگ_آباد) تا سن 11 سالگی زندگی می کردم. خانه ی ما قسمت انتهایی کوی علوی بود؛ خیابان دوازده متری #طالقانی، جایی که آن زمان بین مردم آنجا به دلیل آبگرفتگی مداوم معروف بود به جزیره ی «وَق وَق». اینکه چرا این اسم را انتخاب کرده بودند نمی دانم!!! ولی هیچ وقت فراموش نمی کنم شب های عید فطر بعضی سال ها را که پاچه های شلوار را تا بالای زانو بالا می دادیم و با تی آب جمع شده مقابل در خانه ها را در فاضلاب می ریختیم و عملا کار شهرداری را بی مزد و مواجب انجام می دادیم، تا اگر روز عید مهمانی برای عید دیدنی آمد متحیر نشود که از کجا راهی برای رسیدن به خانه ی ما پیدا کند و به فکر بَلَم(قایق های کوچک) نیفتد.
*البته یکی دو سال اخیر شنیدم که قسمتی از فاضلاب های این خیابان را درست کرده اند(خانه ی پدربزرگ من هم در این قسمت قرار دارد، هر چند مالکش دیگر نه پدربزرگم است و نه هیچ یک از اعضای خانواده) اما قسمت دیگر را نه و باقی خیابان ها را هم خبری ندارم.
*امیدواروم روزی برسد که شبکه ی فاضلاب تمام شهرهایی که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند به خصوص اهواز و شهرای دیگر استان خوزستان درست بشود به گونه ای که حتی پاکبان های اهوازی برای خشک کردن خیابان های اهواز دست به تی نبرند( به این امید و آرزو نخندید، سقف آرزوهای مان همین قدر کوتاه شد).
سلام!
چقدر بد!
خیابون های ایران اصلا اصولی ساز نیستن!
حتی شمال که خیر سرشون میدونن بارون زیاده جوی آب بزرگ نداره خیابونا -_- و آب گرفتگی میشه گاهی
چه برسه شهر شما :(
ان شاءالله یکم دل بسوزونیم خودمون برای خودمون
بجای مرگ بر این کشور و اون کشور فرستادن پاشیم مملکت رو درست کنیم که آب نبره ! هعییی