آیاسار

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهواز» ثبت شده است

 

 

چند نکته:

1- ورود دوشکا و نفربر به شهرک طالقانی ماهشهر یعنی اینکه آن مسئولی که چنین دستوری داده این شهرک رو با ادلب سوریه اشتباه گرفته!!! و مردم به تنگ آمده از فقر و نداری و از همه مهمتر تبعیض نژادی را با داعشی ها.

تیر اندازی و بستن جاده و ماجرای نیزارهای ماهشهر قابل انکار نیست چنانکه در شهرهای دیگر هر چند با شدت کمتری وجود داشت، اما نجات پتروشیمی ماهشهر چقدر ارزش داشت که مردم احساس کنند برای جنگ با آنها و کشتن شان دوشکا آوردند.

2- ماهشهر عملا به دو نقطه تقسیم شده است؛ قسمت فقیر نشین که از پتروشیمی فقط درد بیکاری اش نصیب شان شده و قسمت پتروشیمی نشین(مرفهین که نمی توان لقب بی درد به آنها داد ولی مرفه هستند). وقتی از ماهشهر به این شکل می شنوی یا آنجا را اینگونه می بینی، ناخودگاه یاد آبادان و شرکت نفت و تفاوت بین کارگران شرکت و مهندسانش قبل از انقلاب می افتی که فلان لین برای انگلیسی ها و مرفهین و بهمان منطقه برای کارگران و ندارها(البته من بعد از جنگ به دنیا آمدم و این تقسیم بندی را بعضی رزمنده های آبادانی و خرمشهری در کتاب شان ذکر کرده اند).

3- اساس ترین مشکل در اهواز و به خصوص مناطق عرب نشین احساس تبعیضی است که تقریبا همه ی عرب ها باورش کرده اند؛ اینکه شرکت نفت نیرو استخدام می کند، اما ما عرب ها را استخدام نمی کنند، اینکه فلان ادراه با سرپرست عرب اداره بشود ولی حکم مدیریت به او نمی دهند مگر آنکه خود و خانواده اش نتوانند عربی صحبت کنند، اینکه عرب ها نباید در یک شهر متمرکز شوند و باید به نحوی همگی مهاجرت داده بشوند( چنانکه جرقه ی شورش های سال 84 اهواز و بعدها بمب گذاری های سازمان برنامه و بودجه و خیابان نادری و بانک سامان کیانپارس، و بعدها مشکل برگشتن تعدادی از جوانان عرب خوزستانی از مذهب شیعه و رفتن به دامان وهابیت از شب نامه ای شروع شد که به امضای آقای ابطحی رییس دفتر رییس جمهور وقت بود مبنی بر اینکه عرب ها نباید تمرکز داشته باشند. این نامه ممکن است جعلی باشد اما بالاخره جرقه ای شد). این اتفاقات به این گستردگی ممکن است غیر واقعی باشد چنانکه شرکت نفت، آموزش و پرورش، ارتش کارمندان عرب زیادی دارند اما این احساس تبعیض در مردم تبدیل به باور شده است و مسئولین اگر بخواهند کاری کنند باید در راستای این هدف باشد که عرب با غیر او در این کشور تفاوتی ندارد و با حفظ اصالت و شعار خود(مقصود شعار دادن نیست بلکه مقصود شعائر عربی مثل لباس عربی و.. است)، می توانند در این کشور زندگی کنند، کار کنند و کرامت شان حفظ شود.

* نکته ی آخر و یا پیوست این نوشته:

بلایی که فاضلاب اهواز بر سر شهر آورد، سیل فروردین ماه نتوانست بیاورد!!!

ولی بسیج همگانی که برای سیل صورت گرفت، برای این بحران صورت نگرفت و به جز بسیج و سپاه و طلبه ها که همگی بسیجی وار و انقلابی پای کار آمدند، خبری از استاندار و هلال احمر(به صورت جدی) و ارتش نشد که نشد و این در حالی است که بحران فاضلاب این روزهای اهواز از مشکل آن روزهای سیل شدیدتر و دردناک تر است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۵
alef sin

 

#اهوازی که باشی و یا اگر مدتی ساکن #اهواز شوی احساس می کنی از زمین و زمان می بارد که از این شهر دلزده شوی و تمام توانت را به کار ببری که از آن فرار کنی.
کارون پر آب ترین رودخانه ی کشور است که در #استان #خوزستان جریان دارد و از وسط شهر اهواز می گذرد اما سهم مردم این شهر از آب این #رودخانه تنها آبی است که فقط برای شستشو و استحمام قابل استفاده است و آب آشامیدنی را در این شهر از وانت ها و موتورهای سه چرخه ای که فریاد می زنند «ماااااای تصفیـــه» باید خرید، البته اگر در منزل دستگاه تصفیه آبی نباشد که ماه به ماه فیلترش را عوض کنی.
از آب که بگذریم، به #آلودگی_هوا می رسیم، شهری که یک بار آلوده ترین شهر جهان لقب گرفت و فریاد ناشی از مشکل ریزگردهای آن را حتی دورترین روستاهای #کشور شنیدند.
معروف ترین روزهای جولان #ریزگردها روزی بود که صبح از خواب بیدار شدیم؛ #آب و #برق و #گاز و #تلفن و #اینترنت قطع بود. احساس می کردیم خواب که بودیم، بی خبر جنگی رخ داده و همچون #جنگ_تحمیلی شروعش از خوزستان.
آن روزها از هر مسئولی که می پرسیدی، می گفت: منشأ ریزگردها خارجی است؛ بیابان های #عراق و #عربستان، امّا وقتی سیل بی محابا شهرهای جنوبی خوزستان را می خواست خفه کند و زیر بگیرد و مجبور شدند راه هایی باز کنند به تالاب های #هور_العظیم و #شادگان، ریزگردها با فریاد #سیل آرام شدند تا دروغی دیگر آشکار شود.
این روزها اما سیلی در کار نیست، از >ارتش و #بسیج و #سپاه و >گروه_های_جهادی هم خبری نیست، راهی برای تخلیه ی آب هم وجود ندارد؛ فاضلاب شهری تا خرخره پر است!!!
#کوت_عبدالله هر چند از نظر تقسیمات کشوری #شهرستان #کارون است و جدای از اهواز اما این تقسیم دردی را از او دوا نکرد و این دفعه همچون دفعه های قبل به محاصره ی #فاضلاب در آمد و برای چندین و چند بار پنجه ی مشکل شبکه ی فاضلاب شهری گلوی مردم این شهر را فشار داد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۲۳:۰۲
alef sin


اهواز 1398/09/16

#باران که می بارد چه تند باشد و چه به قول گفتنی: #منچستری، #مردم شهرها و کشورهای مختلف از بارش باران خوشحال می شوند و برخی از آنها نیش شان تا بناگوش باز می شود و بعضی دیگر بسته به حس و حالشان؛ #تنهایی، #دو_نفره و یا #دسته_جمعی تصمیم می گیرند زیر باران قدم بزنند و یا پس از تمام شدن بارش باران از هوای #دلپذیر لذت ببرند. این قاعده بر همه و یا بهتر است بگویم اکثر شهرای #کشور و کشورهای دیگر منطبق است الّا شهرهای #خوزستان خصوصا شهرهای #جنوبی مثل #اهواز و #آبادان و #خرمشهر و دیگر شهرها. در این شهرها #مردم عمدتا در #آمپاس شدید #تضاد بین #خوشحالی و #ناراحتی قرار می گیرند؛ از یک طرف از بارش باران #خوشحال و #شادمان اند و از طرف دیگر #غصه ی خیابان های همیشه پر از آبِ پس از باران را می خورند و مجبورند یا در #خانه بنشینند البته اگر در این مواقع در شهر اعلام #تعطیلی کنند و یا پاچه های شلوار را بالا بدهند و بروند سر کار و #مدرسه و #دانشگاه.
این #مشکل، مشکل #امروز و #دیروز نیست، از وقتی در این شهر چشم باز کردم این گرفتاری را دیدم به خصوص زمانی که در منطقه ی #کوی_علوی(#شیلنگ_آباد) تا سن 11 سالگی زندگی می کردم. خانه ی ما قسمت انتهایی کوی علوی بود؛ خیابان دوازده متری #طالقانی، جایی که آن زمان بین مردم آنجا به دلیل آبگرفتگی مداوم معروف بود به جزیره ی «وَق وَق». اینکه چرا این اسم را انتخاب کرده بودند نمی دانم!!! ولی هیچ وقت فراموش نمی کنم شب های عید فطر بعضی سال ها را که پاچه های شلوار را تا بالای زانو بالا می دادیم و با تی آب جمع شده مقابل در خانه ها را در فاضلاب می ریختیم و عملا کار شهرداری را بی مزد و مواجب انجام می دادیم، تا اگر روز عید مهمانی برای عید دیدنی آمد متحیر نشود که از کجا راهی برای رسیدن به خانه ی ما پیدا کند و به فکر بَلَم(قایق های کوچک) نیفتد.

*البته یکی دو سال اخیر شنیدم که قسمتی از فاضلاب های این خیابان را درست کرده اند(خانه ی پدربزرگ من هم در این قسمت قرار دارد، هر چند مالکش دیگر نه پدربزرگم است و نه هیچ یک از اعضای خانواده) اما قسمت دیگر را نه و باقی خیابان ها را هم خبری ندارم.

*امیدواروم روزی برسد که شبکه ی فاضلاب تمام شهرهایی که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند به خصوص اهواز و شهرای دیگر استان خوزستان درست بشود به گونه ای که حتی پاکبان های اهوازی برای خشک کردن خیابان های اهواز دست به تی نبرند( به این امید و آرزو نخندید، سقف آرزوهای مان همین قدر کوتاه شد).

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۸ ، ۰۱:۰۲
alef sin

اهواز هوا ندارد


یکی بود،

می خواهد باشد

اما

خس خس بلند نفس های آخرش به گوش می رسد،

و آخرش،

هیچ کس نبود... .

آب داشت،

اما تشنه ماند تا دیگری سیراب شود

نان داشت،

اما گرسنه ماند تا دیگری سیر شود

نفت داشت،

اما به دیگری داد تا چراغ خانه اش روشن باشد و خود در تاریکی به سر برد

و در آخر

هیچ چیز برایش نماند.

تنش زخمی شد،

زخم تیر و ترکش در بدنش جای سالم نگه نداشت،

زخمی رهایش کردند، تا دیگران بیایند و آهی بکشند و بروند،

دل شان سنگ تر از سنگ بود،

کرکس وار به لاشه ی زخمی طمع بستند... .

زخم های دیگرش را نشان داد،

نمک بر زخم هایش پاشیدند، 

و بالای سرش گاه گریستند و گاه به ریشش خندیدند.

گریه کرد،

مدام به یادشان می آورد که چه فداکاری ها کرد،

برایش دستت زدند و کل کشیدند و آفرینش گفتند

و سر به زیر انداختند و راه خود را در پیش گرفتند.

زانو بر زمین زد،

سر در گریبان فرو برد و دو دست بر سر گذاشت

خشمگین و مستاصل،

همراه با گریه، غرّشی آرام کرد:

«لعنت به نمک نشناس، به آنکه نمک خورد و نمکدان را شکست»،

نشنیدند و یا پنبه در گوش شان کردند،

و گذشتند.

دست بلند کرد،

کمک خواست و فریاد زد:

« آنکه دستت می رسد، کاری بکن»،

فریادش در گلو خفه شد، و با سر زمین خورد.

دل از همه برید،

سوی چشمانش کم و کمتر می شد و دیدش تار شد،

یادش آمد

زندگی می کرد،

با عشقی که در رگ و پی اش جریان داشت،

یادش آمد

نفسش را بریدند،

و عشق جاری اش، بیایان نفرت شد.

زندگی اش به نقطه ی پایان رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۵۷
alef sin

آیت الله محسن حیدری، در خطبه های نماز جمعه:


به خدا قسم مسئولینی که میگویند آب فقط برای شرب منتقل میشود دروغ میگویند این دروغ محض است، در برابر درگاه اللهی توبه کنید، ما خبر داریم این آبها به کجا میرود.

در حال حاضر یک میلیارد و دویست و هشتاد و چهار میلیون متر مکعب آب از کارون منتقل میشود، درحالی که حداکثر نیاز برای برای استانهای نیازمند آب شرب 400الی 500 میلیون متر مکعب است، اضافه این انتقال ها برای کشاورزی، شلتوک کاری، صنعت و فضای سبز منتقل میشود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۶ ، ۰۷:۳۴
alef sin