سلامتیِ...
توضیح: استقبال از حمید بقایی پس از آزادی از زندان
توسط محمود احمدی نژاد و طرفداران...
سلامتی سه کس؛ تنها، غریب، بی کس
سلامتی سه تن؛ رفیق، ناموس، وطن
سلامتی زندانی ای که بابت مسائل مالی چند روزی حبس کشید و با مقدار کمی مال -20 میلیارد تومان ناقابل!!!- آزاد شد
سلامتی محبوسی که وقتی از زندان آزاد شد، بیشتر از قهرمانان المپیک و جام جهانی و المپیاد، از او استقبال شد
سلامتی مردی که یک نقطه سیاه در کلام او وجود ندارد و هر چند در زندان انفرادی سختی کشید ولی هم بندی او سیزده ماه است با خانواده اش ملاقات نکرده است!!!
سلامتی کسی که خودش و بزرگترش روی دست احسان علیخانی و برنامه ی ماه عسل بلند شدند و در عرض چند روز 20 میلیارد تومان کمک های مردمی برای آزادی او جمع آوری شد!!!
سلامتی آدم هایی که به برکت نظام قد کشیدند و بلند شدند و پروار شدند، معروف شدند و پس از چند روز حبس، آرزوی سقوط همان نظام را کردند!!!
سلامتی کسانی که شعار عدالت خواهی شان گوش عالمی را کر کرد، ولی چشم خودشان را باز نکرد که بیت المال را از آخور خود تشخیص دهند، و دست درازی نکنند
سلامتی آدم هایی که خودشان را با قشر ضعیف جامعه هم سطح و هم سنگ می دانند و وثیقه هایشان کمی کمتر از وثیقه ی برادر رییس جمهور است!!! -کمی کمتر از نصف 50 میلیارد تومان-
سلامتی آدم هایی که کسی پشت سرشان فریاد نزد:« بری که دیگه برنگردی » چون همه می دانستند، این دالان به آزادی اگر برسد، به بازگشت به محبس ختم می شود
سلامتی مردهای مرد روزگار که تا رفیق شان روانه ی زندان می شود، فرت و فرت پشت سرهم بیانیه می دهند که « آی مردم! مرد نیک روزگار، مرد مردان، یل بیشه ی پاک دستان، نازنین عالمیان، به دست نامردان به ظلم و جور و ناحق به بند کشیده شد»
و وقتی دوست عزیز تر از جان و نزدیک تر از برادر و خواهر و همسر جان، آزاد شد، چنان جشن و پایکوبی و استقبالی به راه می اندازند، که همه خیال کنند قهرمان قهرمانان، طلایه دار نخبگان، مبارز دست شسته از جان، زمین زننده ی جباران و نامردان، به موطن خود با افتخار و اقتدار باز گشته است تا بردگان و بیچارگان و ضعیفان و آوارگان را آزاد کند و چاره سازد و قوی نماید و مأوا دهد.
و در آخر سلامتی من که این همه زر زدم که بگویم: جناب فلانی! بس است دیگر این نمایش ها و بازی ها و شوها، منی که روزی طرفدار شما بودم، چنان سرخورده شدم که دیگر تحمل دیدنتان را ندارم...